دل نوشته ها

معرفی کم شنوایی و درمان آن و نیز کاربرد سمعک

دل نوشته ها

معرفی کم شنوایی و درمان آن و نیز کاربرد سمعک

در این وبلاگ قصد داریم درباره انواع کم شنوایی و درمان آن و نیز انواع سمعک های هوشمند نامرئی صحبت کنیم

۱۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سمعک زیمنس» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ساخته شدن تدریجی جدایی توسط عدم توانایی پاسخ تون B در فراتر سمعک نامرئی رفتن از آستانه در طی زمان توضیح داده می شود. پس ساخته شدن تدریجی جویبار زمانی ایجاد می شود که  با سازش نرخ پاسخ تون A و B در طی زمان، پاسخ تون B دیگر نتواند از آستانه ی فعالیت فراتر رود. این مسئله به کاهش دامنه ی پاسخ B با افزایش دلتا F (دور شدن فرکانس B از BF واحد عصبی) و کاهش کلی پاسخ و کاهش بیشتر پاسخ B نسبت به A در طی زمان نسبت داده می شود. با بیان این پایه ی فیزیولوژیک برای ساخته شدن تدریجی جویبار که یک مشخصه ی کلیدی جویبارسازی است مایکل و همکاران 2005 و 2007 شواهد بیشتری از الگوی پاسخ زمانی در A1 از جهت سازماندهی درکی توالی اصوات فراهم می کنند.  وقفه ی پاسخ non-BF توسط پاسخ BF قبل از آن با اصول کلی پوشش رو به جلو همخوانی دارد. بروش و اشرینر 1997 با تغییر مستقل فاصله ی شروع محرک با شروع محرک بعد و دیرش محرکات پوشاننده نشان دادند وقفه ی رو به جلو در A1 با کاهش فاصله ی پایان پوشاننده تا شروع پروب (ISI) افزایش می یابد. این مسئله نشان دهنده ی نقش فرآیندهای مهاری پایان صوت و نیز فرآیندهای مهاری پس از آغاز صوت در پوشش رو به جلو است. پایه سلولی پوشش رو به جلو روشن نیست اما احتمالا شامل مهار گابایی پس سیناپسی و کاهش فعالیت سیناپسی است. 
تعاملات مهاری تونهای متوالی در سطح عصب شنوایی، هسته حلزونی و کولیکولوس پایینی نشان می دهد سمعک یونیترون هسته های زیر قشری و سیستم شنوایی محیطی نیز در مهار رو به جلوی مشاهده شده در سطح قشر شرکت دارند اما میزان این مشارکت روشن نیست. در کل، نتایج فیزیولوژیک در قشر شنوایی با این فرض همخوانی دارد که مکانیسم های پیش توجهی زمینه ساز انتخاب فرکانسی و پوشش رو به جلو در جداسازی جویبار مشارکت دارند. مدلهای نظری با در نظر گرفتن انتخاب فرکانسی و پوشش رو به جلو می توانند بسیاری از الگوهای پاسخ عصبی در A1 را که در جداسازی درکی جویبارهای شنوایی (توالی های حاوی دو تون) شرکت دارند، توضیح داده و بازسازی کنند. باوجودیکه ارتباطاتی میان الگوی پاسخ عصبی و درک جویبار شنوایی پیدا شده است سمعک زیمنس آلمان اما ارتباط میان نوروفیزیولوژی و ادراک، قطعی نیست بخصوص از این جهت که بررسی های رفتاری همزمان با ثبت عصبی انجام نشده است. محدودیت دیگر کارهای نوروفیزیولوژیک کاربرد تونهای خالص است و نتایج آنها در مورد اصوات دیگر با محتوای طیفی یکسان اما تفاوت در ابعاد دیگر ادراکی صادق نیست. در هر حال این مدلها ممکن است با وارد کردن عناصر عصبی مربوط به سایر مشخصات غیر طیفی صوت بتوانند جداسازی جویبار غیرطیفی را توضیح دهند. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

برند سمعک فوناک

معدل هیستوگرام زمان دور تحریکی (PSTHs) فعالیت چند واحد عصبی که توسط توالی متناوب (ABAB) بر انگیخته شده و در لایه ی دریافت کننده ی ورودی تالاموسی قشر شنوایی اولیه ی ماکاک (A1) ثبت می شود. PSTH در 4 نرخ متفاوت محرک و در 3 دیرش متفاوت تون دیده می شود و اثر این پارامترهای محرک روی وقفه پاسخ B دیده می شود. فرکانس تون A در BF جمعیت نورونی سمعک زیمنس نگه داشته شده و تفاوت فرکانسی A و B روی 20 درصد فرکانس تون A در تمام شرایط آزمایش حفظ می شود. پاسخ تون A و B نامگذاری شده است. مرز منطقه ی هاشور خورده ی خاکستری بالا و پایین هر PSTH (خط سیاه)، SEM +/- را نشان می دهد.  پیکانهای سیاه پاسخ به شدت کاهش یافته یا غیاب پاسخ B را نشان می دهد. تعداد مکانها (N) سهیم برای هر PSTH در هر ردیف در ستون چپ دیده می شود. 

متوسط نسبت دامنه ی پاسخ تون B به A بصورت تابعی از ISI و تفاوت فرکانسی رسم شده است. (ستونهای خطا +/-SEM را نشان می دهد. سمبل ها در پایین شکل معنا شده اند). داده ها مربوط به ثبت چند واحد عصبی در پاسخ به توالی متناوب ABAB در لایه ی قشر اولیه ی شنوایی (A1) که دریافت کننده ی اطلاعات تالاموسی است، می باشد. فرکانس A در تمام شرایط آزمایش، در BF جمعیت نورونی حفظ می شود. فرکانس تون A و B به اندازه ی دلتا F متفاوت است. با افزایش دلتا F و کاهش ISI نسبت پاسخ کاهش می یابد.
اگرچه این یافته ها از مدل فیزیولوژیک جداسازی جویبار شنوایی حمایت می کند اما سمعک فوناک مسئول ساخته شدن تدریجی جویبار شنوایی در طی زمان نیستند. برای رفع این نقیصه، مایکل و همکاران در سال 2005 توالی ABA- را به میمونهای هشیار ارائه کردند و تغییر الگوی پاسخ نورونهای منفرد در A1 را در دوره ی 10 ثانیه ای آزمودند. مزیت این روش آن است که محرک ثابت  نگه داشته می شود اما درک از شنیدن یک جویبار به دو جویبار تغییر می کند. پس هر تغییری در الگوی پاسخ عصبی در طی زمان را نمی توان به تغییر پارامترهای محرک نسبت داد و مستقیما به تغییر درک مرتبط است. مجددا A مرتبط با BF نورون تحت بررسی و B به اندازه ∆F (1 تا 9 نیم پرده)متفاوت از A بود. دوره ی زمانی تغییرات الگوی پاسخ عصبی با دوره ی زمانی ساخته شدن تدریجی جویبارها در انسانها همخوانی داشت. پاسخ هر دو تون در طی زمان 10 ثانیه از ارائه توالی محرکات، کاهش می یافت که نشانه سازش عصبی است اما کاهش برای تون B بیشتر سمعک اتیکن بود. بر اساس این یافته ها مایکل پیشنهاد کرد که ساخته شدن تدریجی جدایی درکی جویبار شنوایی، نسبتی از زمان است که طی آن تعداد اسپایک های برانگیخته شده توسط تون B نمی تواند از آستانه فراتر رود. وقتی دو تون در دو محل تونوتوپیک، اسپایک های فوق آستانه تولید می کنند، یک جویبار درک می شود اما وقتی یکی از تون ها نتواند در هر دو مکان تونوتوپیک پاسخ فوق آستانه تولید کند، دو جویبار ایجاد شده است. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

انواع سمعک فوناک

10 مدل نوروفیزیولوژیک جداسازی جویبار در قشر شنوایی سمعک فوناک اولیه (A1). منحنی های زنگوله ای A و B توزیع تونوتوپیک فعالیت ایجاد شده با تون A و B را در توالی تونهای متناوب ABAB نشان می دهد. منطقه ی بین مکان تونوتوپیک فرکانس A و B ، X نامگذاری شده است. مناطق سایه زده شده منطقه ای را نشان می دهد که الگوی پاسخ دو تون همپوشانی دارد. توزیع فضایی فعالیت در سه دلتا F (تفاوت فرکانسی) متفاوت نشان داده شده است (کوچک، متوسط و بزرگ). دامنه ی پاسخ فرضی تون A و B در مکان تونوتوپیک A، B و X با خطوط عمودی منقطع نشان داده شده است و در نیمه ی راست تصویر توسط ستونهای سیاه و سفید در وضعیت نرخ بالا و پایین محرک دیده می شود. ارتفاع ستون با دامنه ی پاسخ متناسب است. در PR سریع پاسخ تون non-BF در مکان A و B به شکل متفاوتی وقفه میابد. در مکانی که به یک اندازه به هر دو تون پاسخ می دهند (X)، پاسخ تون A و B به یک اندازه یکدیگر را مهار می کنند. وقفه ی متفاوت پاسخ تون non-BF باعث تیز شدن منحنی فرکانسی در مکان تونوتوپیک فرکانس های تون و شکل گیری دو کانون فعالیت مجزای فضایی در طول نقشه های تونوتوپیک می شود که معادل سمعک استارکی جدایی ادراکی تونها به دو جویبار است.  
بر طبق این مدل درک یک جویبار منفرد به دلیل حضور قله ها با افتراق ضعیف در طول نقشه تونوتوپیک A1 است. درک دو جویبار بر پایه ی حضور دو قله ی فعالیت جدای فضایی است. جدایی فعالیت عصبی به کانالهای فرکانسی مستقل از هم،  توسط پوشش رو به جلو و انتخاب فرکانسی A1 رخ می دهد و تخصیص توجه به جویبارهای درکی خاص را تسهیل می کند. توجه انتخابی پردازش فعالیت در کانال فرکانسی یک جویبار را توسط تقویت سیگنال در کانال مورد توجه یا کاهش سیگنال در کانال توجه نشده، افزایش می دهد.
یافته های این مدل در سایر گونه ها نیز دیده شده است مانند خفاش سبیل دار و سار اروپایی. با توجه به یافته های مطالعه فیشمن و همکاران 2004 و بی و کلامپ 2004 و 2005، پیش بینی می شود با افزایش ∆F، PR و TD تفاوت فعالیت عصبی میان دو تون A و B افزایش می یابد. این پیش بینی در A1 میمونها و مغز پیشین شنوایی سار هشیار اثبات شده است. بعلاوه افزایش TD ضمن ثابت نگه داشتن PR باعث کاهش بیشتر پاسخ non-BF می شود (شکل 5-10). ISI های کوچکتر باعث نسبت کوچکتر پاسخ تون B به A سمعک یونیترون می شود (شکل 6-10) که نشان می دهد کاهش پاسخ non-BF به PR یا TD وابسته نیست بلکه به دلیل تغییر ISI رخ می دهد. با افزایش TD ضمن ثابت نگه داشتن PR، ISI کاهش میابد. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

این محققان بیان کردند وقفه ی پاسخ به تون non-BF در PR سریع را سمعک نامرئی می توان با مکانیسم های مشابه مکانیسم های زمینه ساز پوشش رو به جلو (forward masking) توضیح داد. پوشش رو به جلو یعنی کاهش پاسخ عصبی به یک محرک توسط پاسخ به محرک قبلی. با افزایش تفاوت فرکانسی و تاخیر زمانی میان پوشاننده و تون اصلی (پروب)، مهار رو به جلو کاهش نشان می دهد (مانند آنچه در آزمایش فیشمن و همکاران 2001 دیدیم). وقفه ی پاسخ B در PR سریع دیده می شود. 
پاسخ به تون A (BF) وقتی پیش از آن تون A دیگری ارائه  سمعک اتیکن شده کوچکتر از زمانی است که قبل از آن تون non-BF ارائه شده باشد. این یافته ی اخیر با تقویت پوشش رو به جلوی پاسخ به تون BF همخوانی دارد یعنی زمانیکه پیش از تون BF، تون BF دیگری ارائه شده باشد، پوشش رو به جلو تقویت می شود. در نهایت پاسخ به تون B (non-BF) وقتی پیش از آن پاسخ به تون A (BF) رخ داده باشد کوچکتر از وقتی است که قبل از آن پاسخ به تون B (non-BF) رخ داده باشد. پس پاسخ به تون BF و non-BF از این جهت با هم متفاوتند: وقفه ی پاسخ تون non-BF با تون BF قبل از خود بیشتر از وقفه ی پاسخ تون BF با پاسخ به تون non-BF قبل از خود است. فیشمن پیشنهاد می کند تون BF پوشاننده ی رو به جلوی قویتری است. این وقفه ی متفاوت باعث می شود با افزایش PR نسبت دامنه ی پاسخ non-BF به دامنه ی پاسخ BF کاهش یابد. پس شرایطی که باعث جدایی جویبارهای شنوایی می شود، کنتراست میان پاسخ به تون BF و non-BF را در مکانهای تونوتوپیک A1 تقویت می کند. 
بر اساس این یافته ها مدلهای جداسازی جویبارهی شنوایی پیشنهاد می کنند، وقفه ی پاسخ سمعک اینترتون به تون non-BF توسط تون BF پیش از آن ، جدایی فضایی فعالیت عصبی دو تون A و B را در طول نقشه تونوتوپیک در A1 می افزاید (شکل 4-10). در ∆F های کوچک همپوشانی قابل توجهی میان فعالیت عصبی دو تون A و B در A1 که دارای نقشه تونوتوپیک است، رخ می دهد و پاسخ هیچ یک از آنها در الگوی پاسخ عصبی کلی غلبه و برتری ندارد. پس با افزایش PR، پاسخ به تون A و B  به میزان حدودا برابری وقفه ی متقابل روی یکدیگر اعمال می کنند و به میزان برابری دچار کاهش دامنه می شوند. بعلاوه این وقفه ی تقریبا برابر پاسخ، باعث می شود توزیع فعالیت عصبی در A1 در PR های سریع و آهسته به خوبی جدا نشود. پس در دلتا F های کوچک همواره یک جویبار شنوایی درک می شود. بر عکس در ∆F های بزرگ همپوشانی فضایی و وقفه ی متقابل میان پاسخ عصبی دو تون A و B اندک است. در تمام PR ها توالی های متناوب تون ها، دو قله ی فعالیت مجزا از نظر فضایی در A1 ایجاد می کند. 
این حالت معادل درک دو جویبار شنوایی کاملا مجزا برای تونهایی است که تفاوت فرکانسی بارزی دارند. در ∆F های متوسط همپوشانی فضایی قابل توجهی میان فعالیت عصبی دو تون وجود دارد و نورونهای آن دو مکان تونوتوپیک به هر دو تون پاسخ می دهند اما پاسخ به BF غلبه دارد. در این شرایط PR تعیین می کند پاسخ به کدام تون در الگوی فعالیت را تعیین می کند. در PR آهسته، تون ها در مکان تونوتوپیک مرتبط با فرکانس خودشان بهترین پاسخ را ایجاد می کنند و در مکان تونوتوپیک تون دیگر، پاسخ کمتری ایجاد می نمایند. مکان بین این دو منطقه به هر دو تون پاسخ می دهد. الگوی فعالیت در A، B و منطقه میانی، PR کلی توالی تونهای متناوب را منعکس می کند. بر عکس در PR سریع، پاسخ به تون non-BF در منطقه ی تونوتوپیک A و B دچار وقفه می شود. منطقه ی دارای BF معادل تون A به تون A و منطقه با BF برابر با تون B، به تون B پاسخ قوی دارد و به تون دیگر (non-BF) پاسخ نمی دهند. این مسئله باعث تیز شدن کوک فرکانسی در A1 شده و بنابراین افتراق فضایی پاسخ به تون A و B را در نقشه ی تونوتوپیک تقویت می کند. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

مثلا مشاهده امواج ABR مشخص می کند که شکل موج های طبیعی ABR امواج اصلی خود را هر ms1 (یعنی   یا 1000 هرتز) بعلاوه یک موج با فرکانس آرام با فرکانس 100Hz ( ) نشان می دهند. روش صحیح این است که هر چقدر کمتر، فیلتراسیون انجام گیرد تا از امکان ایجاد اعوجاج سمعک اینترتون در زمان نهفتگی امواج یا ایجاد اجزایی از پاسخ که آرتیفکت واقعی محسوب می شوند، کاسته نشود. 
تنظیمات وسیع تر فیلتر در هنگام جمع آوری داده ها، در صورتیکه دستگاه، اجازه فیلترینگ دیجیتال را بعد از جمع آوری داده ها بدهد. اگر چه امکان artifact rejection مرسوم، ممکن است فرآیند معدل گیری بواسطه وجود نویزهای تصفیه نشده، کمتر شود. 

چرا فیلترینگ در ارزیابی AER ضروری است؟ 
فیلترینگ روشی است برای افزایش امکان تشخیص قیمت سمعک ویدکس سیگنال (AER) در حضور نویز زمینه الکتریکی. نویز در این جا به عنوان هر فعالیت الکتریکی که توسط الکترودها ثبت می شود و البته پاسخ برانگیخته شنیداری نیست، تعریف می شود. (نویز ممکن است مربوط به خود بیمار یا مربوط به منابع خارجی باشد). به صورت نظری، می بایست نویز با محتوای فرکانسی ای که با محتوای فرکانسی پاسخ AER متفاوت است، قبل از معدل گیری از فعالیت الکتریکی کلی که توسط الکترودها ثبت شده، خارج گردد(فیلتر شود). معدل گیری از فعالیتی که بیشتر متضمن پاسخ باشد تا مجموعه فعالیتهای انتخاب نشده، موثرتر است. 
هدف اصلی فیلترینگ کاهش یا حذف فعالیتهای الکتریکی است که پاسخ محسوب نمی شوند، اما محتوای فرکانسی مشخص و ثابتی دارند. نمونه ای از این نویز الکتریکی، منطقه فرکانسی EEG است که زیر 30 هرتز واقع شده است، (شامل امواج دلتا، تتا، آلفا، بتا). قیمت سمعک هرگاه که میسر باشد، انرژی الکتریکی در منطقه 05/0 تا 30 هرتز از پاسخ AER حذف می گردد. این منطقه فرکانسی شامل نویز الکترودرمال (Hz5 تا 01/0) و بخشی از منطقه فرکانسی پتانسیل های مربوط به حرکت (در حدود Hz 50 تا 05/0) نیز هست. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

سمعک چیست

سوم: روش سوم برای کاستن از تاثیرات نامطلوب آرتیفکت بر ثبت پاسخ های AER استفاده از تکنیک Artifact Rejection حساسیت شنوایی می باشد.در گذشته این کار می بایست توسط آزمایشگر انجام می شد. او با مشاهده مداوم سیگنال EEG می بایست هر گاه احساس کرد سیگنال با آلودگی ناشی از آرتیفکت همراه است، فرآیند معدل گیری را متوقف کند. این روش چون توجه آزمایشگر را معطوف این مسئله می نمود البته زمان بر بود و گاهی قبل از آنکه آزمایشگر اقدام کند آلودگی رخ داده بود، توصیه نمی شود.
امروزه این فرایند به صورت اتوماتیک در اغلب دستگاه ها انجام بیمه سمعک می شود. ساده ترین صورت آن، تنظیم حساسیت آمپلی فایر است. هر سیگنالی که توسط الکترودها دریافت شده و از یک ولتاژ از قبل تعیین شده، بیشتر باشد، به قسمت معدل گیری سیگنال فرستاده نمی شود. این یک روش مناسب برای حذف منابع آرتیفکت با ولتاژ بالا از فرآیند معدل گیری است. 

تنظیم فیلتر 
انرژی طیفی Ecochg و ABR از زیر 100 هرتز تا 1000 هرتز است. بنابراین کسب این پاسخ ها به تنظیم فیلتر 1500 تا 30 یا 3000-30 نیاز دارد تا فعالیت EEG کلی زیر 30 هرتز عبور داده نشود، و در پاسخ دخالت نکند و طیف انرژی فوق الذکر نیز باقی بماند. اما در AMLR در افراد بالغ بزرگسال انرژی در گستره 20 تا 40 Hz است. معمولا پاسخ های با زمان نهفتگی طولانیتر و دارای انرژی فرکانس پایین هستند. (زیر 30 هرتز)
محاسبه تعداد امواج در ثانیه در شکل موج AER یک راه سمعک چیست دستی برای برآورد محتوای فرکانسی پاسخ است. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

Rejection : یک ویژگی ضروری در دستگاه های الکتروفیزیولوژی شنوایی، توانایی آنها در مشاهده فعالیت الکتریکی است که به آنها وارد می شود. فعالیت الکتریکی که توسط الکترودها ثبت می شود، مجموعه ای از EEG، AER ، و تداخلات سمعک استخوانی الکتریکی ناخواسته است که قبل از فیلتراسیون و معدل گیری ثبت می شوند. حتی در این مرحله هم ورودی به CMR و تقویت می رود. مشاهده سیگنال EEG، که معدل گیری نشده است می تواند ما را از وجود آرتیفکت ناشی از حرکت بیماری آرتیفکت نروماسکولار، تداخلات الکتریکی 60 هرتز، یا تداخلات فرکانس بالای دیگر، مطلع کند. از طریق شاخص artifact rejection که در دستگاه تعبیه شده نیز می توان به وجود این آرتیفکت ها پی برد. مشاهده بصری سیگنال EEG روش بهتری است تا بتوان نوع تداخل و نیز احتمالا منبع آن را تشخیص داد. 
آرتیفکت در ثبت AER، یعنی فعالیت الکتریکی که بخشی از پاسخ محسوب نمی شود، و نمی بایست در آنالیز پاسخ دخالت داده شود. آرتیفکت ممکن است الکترومگنتیک باشد و خدمات سمعک خاستگاه آن منبع خارجی باشد (و نه بیماری) (مثلا هدفن ها یا وسایل الکتریکی) یا اینکه الکتروفیزیولوژیک بوده و خاستگاه آن خود بیمار باشد. نظیر پتانسیل های نروماسکولار که به حرکات بیمار مرتبط هستند. سه راه برای کاستن از تاثیرات منفی آرتیفکت در ثبت پاسخ های AER پیشنهاد شده است: 
اول: اولین و مهمترین راه، تعیین خاستگاه از کجا سمعک بخرم آرتیفکت و حذف آن است. مثلا اگر یک جعبه x-Ray منشا این مزاحمت باشد با خاموش کردن آن مشکل حل خواهد شد. 
دوم: هنگامیکه حرکات زائد بیمار، منشاء آرتیفکت نروماسکولار است، به بیمار داروی خواب آور داده او را می خوابانیم و پس از آن تست را به آسانی انجام می دهیم. روش دیگر تعدیل عوامل مربوط به تست نظیر، تنظیم های فیلتر، آرایش الکترودی، تعداد جاروب ها می باشد که راهکارهای عملی مربوط به این اقدامات در فصول بعدی ذکر شده است. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

سمعک داخل گوشی

 این پدیده اساسا یک فرایند تفاضل subtraction است. به این ترتیب فعالیت هایی که در دو الکترود یکسان هستند، حذف خواهند شد (بازپس زده خواهند شد). مثلا اگر دو الکترود inv و noninv را در نزدیکی هم قرار دهیم (مثلا روی پیشانی)، پاسخی جز یک خط سمعک صاف ثبت نخواهیم کرد. در حقیقت همه فعالیتها AER توسط هر الکترودی ثبت می‌شود و سپس از طریق CMR حذف می گردد. ولی هنگامیکه یک الکترود در بالای سر و دیگری در نزدیک گوش واقع شود پاسخی که در هر الکترود ثبت می شود اصلا یکسان نیست، و تفاوت قابل توجهی دارد. معمولا اجزاء اولیه ABR دارای قطبیت معکوس هستند. تفاضل فعالیتی که در الکترود لوبول ثبت شده از فعالیت الکترود پیشانی (فرق سر)، نه تنها تداخلات نویزی را کاهش می دهد بلکه بر دامنه بعضی از امواج ABR می افزاید. 
با یک الکترود جمجمه ای (cephalic) (که در جایی روی سر واقع شده) و یک الکترود کلینیک سمعک غیرجمجمه‌ای (noncephalic) تداخلات مربوط به هر کدام، حذف می شود، و تنها پاسخ از طریق الکترود جمجمه ای به دست می آید. هنگامیکه اجزای اولیه ABR تجمع نمی یابند، که یک کاستی محسوب می شود، هیچ پس زدن سهوی اجزای پاسخ رخ نخواهد داد که خود یک مزیت محسوب می شود. 
کارآیی CMR معمولا بر حسب نسبت خروجی آمپلی فایر (فعالیت الکترکی که پس از تقویت بدست می آید) تنها با یک ورودی (بدون مزیت فرآیند تفاضل) تجویز سمعک به خروجی آمپلی فایر با دو ورودی همسان به دست می آید. 

کارایی CMR = 

معمولا نسبت CMR بیش از 10000 است و معنی آن این است، که فعالیتی که به صورت یکسان توسط دو الکترود، ثبت می شود، (به عنوان تداخلی الکتریکی)، 10000 بار کمتر از دامنه فعالیتی است که توسط الکترود noninverting ثبت می شود. معمولا این نسبت به صورت dB بیان می شود که در مثال بالا نسبت 10000 بار معادل 80 دسی بل خواهد بود. نسبت   برابر 10dB ،   برابر 20dB و   برابر 40dB خواهد بود.
 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

بنابراین تفاوتهای شکل موج های دو یا سه آرایش الکترودی را می توان به عوامل مربوط به نیمکره ها، CNS، ربط داد. و نه به مداخلات گوش یا تفاوتهای قرارگیری آرایش، با توجه به سوی تحریک. 

جعبه الکترود: Electrod Box
این جعبه که الکترودها به آن وصل می شوند باتری سمعک معمولا به آمپلی فایر مرتبط هستند. گاهی اصلا خود آنها پری آمپلی فایر محسوب می شوند. معمولا هر جعبه حداقل سه جک (jack) دارد. یکی برای الکترود noninverting (یا مثبت یا فعال) یکی برای inverting (مرجع) و یکی برای الکترود زمین (common) در این صورت یک کانال وجود دارد. ممکن است سیستم دو کاناله باشد، که دارای 5 یا 6 جک خواهد بود. این جک ها در یک دو یا بیشتر ردیف مرتب می شوند و گاه به شکل سر هستند. 

تقویت الکتروفیزیولوژیک:
معدل دامنه موج ABR V، 5/0 میکروولت است. (یک دوم ، یک میلیونیوم ولت) لذا می بایست امواج ABR قبل از پردازش،‌ تقویت شوند. لذا بهره می بایست صد هزار برابر باشد. این میزان تجویز سمعک بهره برحسب dB بیان می شود و مثلا صدهزار برابر معادل 100 دسی بل است. دو ویژگی در آمپلی فایر تاثیر مستقیم به ثبت موفق پاسخ های AER دارد. اولی امپدانس ورودی است که یعنی مقاومت در برابر عبور جریان متناوب، بخصوص مقاومت در ورودی آمپلی فایر – در حالت مطلوب، امپدانس ورودی آمپلی فایر در حد و یا بالاتر از امپدانس الکترود در ثبت AERاست. 

Common Mode Rejection (CMR)
CMR یک ویژگی و یک عملکرد حیاتی در آمپلی فایر است. این پدیده مفهوم مهمی در درک این مطلب است که چگونه یک ولتاژ نسبتا کوچک در میانه انواعی از سیگنالهای فراوان تشخیص داده می شود. 
دو الکترود در نقاط مختلف روی سر گذاشته می‌شود (مثلا در خط وسط بالای پیشانی، Fz و لوبول) که هر کدام مقدار معینی از فعالیت الکتریکی را که در آن سمعک منطقه وجود دارد، ثبت می کند. تقویت کننده تفاضلی که در اغلب دستگاه های AEP دیده می شود، قطبیت ولتاژ ورودی الکترود Inverting را معکوس می‌کند، و آن ولتاژ را به ورودی الکترود noninverting می افزاید.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

 (لوبول کنترالترال یا Fz-Ac) آرایش الکترودی اپسی لترال (Fz-Ai) موج I تا V را بوضوح ایجاد خواهد کرد و تشخیص موج I را تسهیل خواهد نمود. (موج I در آرایش اپسی لترال بوضوح وجود دارد پارگی پرده گوش و در آرایش کنترا لترال وجود ندارد). تفاضل دیجیتالی شکل موج بدست آمده از آرایش کنترالترال از آرایش اپسی لترال، یک شکل موج افقی (اشتقاقی) ایجاد خواهد کرد. استفاده از الکترود inverting به صورت غیرجمجمه ای (noncephalic) (که یک الکترود مرجع واقعی خواهد بود) مبانی الکتروفیزیولوژیک معینی دارد و گاهی اوقات برای تشخیص یا مشاهده با وضوح بیشتر بعضی از امواج انتخابی کاربرد دارد. 
جایگاه الکترودها در ثبت AMLR در سالهای اخیر، شاهد تغییراتی قیمت سمعک بوده است. قبلا تنها برای الکترود noninverting از جایگاه خط وسط midline استفاده می شد ) Cz یا  (Fz . اخیرا برای ثبت AMLR از جایگاه های متعدد جمجمه ای (فرق سر) برای قرار دادن الکترودهای noninverting استفاده می شود. امادر مورد الکترود inverting، بعضی محققین به ثبت AMLR از طریق آرایش دو کاناله ادامه می دهند. در این آرایش یک الکترود مشترک  noninverting در خط وسط قرار می گیرد، و الکترودهای inverting روی گوش همسو و ناهمسو نسبت به محرک، قرار می گیرند. این آرایش برای افزایش مداخلات متفاوت از گوش همسو و ناهمسو، انجام می شود. 
با تکنیک چند الکتروده (multiple scalp electrode) (یعنی الکترودهای noninverting  روی Fz، C5 و C6) سعی می شود، مداخلات همان سویی در مقابل دگرسویی با ارتباط دادن دو  الکترود، کاهش یابد. به این ترتیب که سیم الکترود inverting از هر گوش، به باطری سمعک یک Jumper  متصل می شود، که به ورودیهای الکترود inverting به آمپلی فایر وصل می شود. نتیجه ایجاد یک مرجع متوازن برای برابر کردن مداخلات گوشها در هر کدام از آزمایشهای الکترودی جمجمه است.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک