دل نوشته ها

معرفی کم شنوایی و درمان آن و نیز کاربرد سمعک

دل نوشته ها

معرفی کم شنوایی و درمان آن و نیز کاربرد سمعک

در این وبلاگ قصد داریم درباره انواع کم شنوایی و درمان آن و نیز انواع سمعک های هوشمند نامرئی صحبت کنیم

۳۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سمعک هوشمند» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

انواع جدیدترین سمعک

مطالعه انجام شده توسط جرگر در سال 1988 پیچیدگی این موضوع را تاکید کرد. این پژوهشگران اثر برهم کنش بین جنسیت و میزان کاهش شنوایی را برای زمان نهفتگی موج V یافتند ولی این اثر برای زمان نهفتگی موج I یا III شناسایی نشد. بنابراین ، مطالعه و بحث ABR در کاهش شنوایی حسی باید با در نظر گرفتن هر کدام از این عوامل انجام شود. همانطور که جرگر نشان داد تلاش برای کنترل یک منبع احتمالی تغییر زمان نهفتگی تمایل به معرفی منبع دیگری دارد که با منبع اولی کواریانس است. در جدیدترین سمعک بحث کنونی، مقالات موجود در مورد میزان و شکل کاهش شنوایی حسی به طور خلاصه مرور شدند. اگرچه دو ویژگی ادیوگرام نمی توانند از نظر بالینی به طور جدا بررسی شوند. ( یعنی نقایص حسی همیشه نمی توانند به طور تمیزی از نقایص انتقالی جدا باشند. )

تاثیر میزان و شکل کاهش شنوایی بر نتایج ABR :

به طور واضح ، با افزایش کاهش شنوایی در 4000 هرتز ، زمان نهفتگی موج V افزایش می یابد. میزان افزایش زمان نهفتگی و تاثیر شیب ادیوگرام بر این افزایش کمتر واضح است. مقالات زیادی وجود دارند که تغییرات زمان نهفتگی موج V را به صورت تابعی از کاهش شنوایی حسی  نشان داده اند. مطالعه انجام شده توسط جرگر تعدادی یافته های اصلی در این مورد را شرح داد. زمان نهفتگی برای موج V در تعداد زیادی از بیماران دارای آسیب شنوایی حسی ( برای سطوح شدتی تحریکی بالای کلیک ) به صورت تابعی از سطح آستانه شنوایی ادیومتریک در 4000 هرتز تجزیه و تحلیل شد. برای کاهش شنوایی تا میزان 60 دسی بل HL زمان نهفتگی ثابت بود و سپس زمان نهفتگی به صورت خطی تا ماکزیمم حد 0.4 میلی ثانیه در 90 دسی بل HL افزایش یافت. برجسته ترین تغییر زمان نهفتگی برای بیماران دارای کاهش شنوایی بزرگ تر از 70 دسی بل سطح آستانه شنوایی اتفاق افتاد.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

در نتیجه، اگرچه، نسبتاً زنجیره‌های کمتری از Tone Pip در مقابل Tone Pip های منفرد متعدد، در یک واحد زمانی ارائه شده است، اما تعداد محرک‌های  معدل‌گیری شده، برای ABR و ALR به صورت برابر، کافی است.

زنجیره‌های با چندین محرک (20، 65، و بیشتر) که اغلب در نرخ‌های سریعی ارائه می‌شوند، نیز برای برانگیختن ABR به منظور کاهش زمان تست، ارائه شده‌اند. کاهش قابل توجه در زمان لازم برای برانگیختن ABR حداقل در گروههای نوزادان برای امکان‌پذیری برآورد وضعیت شنیداری در هر گوش با محرکهای وابسته به فرکانس متعدد، کارآمد است. روشهای متعددی شامل «Maximum Length Sequence» و «chained stimuli» در آنالیز ABR مورد توجه قرار گرفته‌اند (فصل 7). MLS از نظر ریاضی  یک quasi-Random در مجموعة دو گانه است که با زنجیره‌های 1S+  و -1S ارائه می‌شود). در نمایندگی سمعک برنافون کاربرد ادیولوژیکی آن، ممکن است به صورت OS , +1S یا با کلیک و سکوت ارائه شود.

یک نتیجة نامطلوب که اغلب با ارائه سریع زنجیره‌های محرک (کلیک‌ها یا تن‌برست‌ها) همراه است، کاهش دامنة پاسخ و طولانی‌شدن زمان نهفتگی است. احتمالاً این پدیده ناشی از تطبیق (Adaptation) در سیستم شنوایی است.

تعدیل روشهای زنجیرة تحریکی، می‌تواند باعث کمتر شدن تاثیرات منجر به افزایش زمان نهفتگی و کاهش دامنه گردد. از اوائل 1980، گزارش‌هایی از حفظ قابل توجه زمان آزمون، و افزایش کارایی تست با استفاده از تکنیک‌های زنجیرة تحریک به صورت منظم در مقالات متعدد ارائه شده است.

با این حال، اگرچه، روش‌هایی چون MLS در سیستم‌های موجود تجاری نیز به عنوان یک ویژگی‌ گنجانیده شده است، لیکن استراتژی‌های زنجیرة تحریک هنوز به صورت وسیع در مجموعة آزمون‌های کلینیکی ABR، جایگزین نشده‌اند.

محرک نویز: سیگنال‌های نویز که به تنهایی یا همراه با کلیک و تن‌برست، ارائه می‌شوند، اغلب در متون مربوط به ABR کلینیکی، توصیف می‌شوند. دلایل به کارگیری نویز به عنوان محرک، یا همراه با محرک، در بین مطالعات مختلف، تفاوت می‌کند، و شامل تحقیق در مورد پدیده‌های شنوایی پایه‌ای (مثلاً خواص پاسخی زمانی حلزون و عصب شنوایی)، یا اهداف کاربردی کلینیکی بیشتر (مثلاً وابستگی فرکانسی بیشتر برای ارزیابی کلینیکی نوزادان و کودکان) می‌شود.

محرک نویز، مورداستفاده در ارزیابی gap detection، یک فرآیند سایکوفیزیکی که برای ارزیابی، پردازش شنیداری زمانی یا وضوح زمانی به کار می‌رود نیز به عنوان محرک در تولید ABR، موثر است.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

گسیلهای خود به خودی صوتی گوش

OAEهای خود به خودی در واقع پاسخ های فرکانسی مستمر با پهنایباند محدود (باریک) در نزدیکی Hz1 است آن ها با اتصال یک میکروفون کوچک و حساس به کانال گوش خارجی ثبت می شوند . سر و صدا از کانالگوش ، تقویت شده ، نمایندگی سمعک برنافون فیلترهای بالا گذر (high – pass ) و آزاد کننده با یک تجزیه و تحلیلکننده طیفییا نرم افزارFFT برای آنالیزطیفی جهت شناسایی فرکانس SOAE معمولی عمل می کنند . SOAE یک پاسخ فرکانسی معین و با باند باریک و تن مانن است که حداقل db3 بالاتر از کف سر و صدا است ( شکل 4 – 13 ) . به طور کلی SOAE ها زمان تاخیر قابل توجهی دارند که مشخص کننده ی پاسخ صوتی است . زمان تاخیر می تواند متفاوت باشد 2 و یا بیشتر از 20 میلی ثانیهبوده که پس از تحریک که توسط کلیک شنوایی صورت می گیرد رخ می دهد . این SOAE ها در  5 – 1 یا بیشتر فرکانس های بین 0.5 تا 9.0 کیلو هرتز ظاهر می شود ولی به طور معمولدر منطقهفرکانسی از 1 تا 3 کیلو هرتز متمرکز شده اند . فرکانس های زیر 0.5 کیلو هرتز به دلیل فیلترهای مورد استفاده برای از بین بردن صدای فیزیولوژیک کم فرکانس به هنگام ثبت صدا به طور معمول قابل اندازه گیری نیستند . دامنه ی SOAE ها ، محدوده ی از حدود db spl 25 – به بالا تا  db spl 20 + است که بیشترین افت بین 10 – و  db spl20 + است که بیشترین افت بین 10 – و db spl 10 + می باشد . برای مثال در سگ ها و گاهی اوقات انسان ها ، SOAE های قابل شنیدن تا الان گزارش شده اند db spl 50 است . در گوش های انسان ، SOAE ها هنگامی که افت شنوایی بیشتر از 25 تا db30 ثبت می شوند . اگر چه که آن ها ممکن است در بعضی از گوش ها با شنوایی خفیف تشخیص داده شوند .

اگر چه که فرکانس های SOAE ، در زمان های کوتاه نسبتا باثبات هستند ، آن ها به شرایط نامطلوب متابولیک آسیب پذیر هستند . بیشتر بزرگساللان و کودکان با شنوایی طبیعی SOAE های تولید می کنند که در حضور تحریک خارجی قابل اندازه گیری هستند . شیوع SOAE ها کمتر از گسیل های برانگیخته است و SOAE ها ممکن است وابسته به گوش و جنس باشند .  با این حال ، برآورد شیوع SOAE ها بستگی به ابزار وروش مجموعه ای داده هایی دارد که برای اندازه گیری آن ها استفادهمی شوند .تقریبا دو برابر بیشتر زنان همانند مردان SOAE ها را نشان می دهند و آن ها اغلب در گوش راست نسبت به گوش چپ مشاهده می شود . مطالعات مختلف تفاوت های ژنتیکی را که در شیوع یا پخش SOAE ها نقش دارد را گزارش می کند . نوزادان ، کودکان و بزرگسالان جوان شیوع یکسانی از SOAE ها دارند ، با این حال گوش های نوزادان و کودکان معمولا SOAE های با فرکانس بالاتری دارند ( بین 3 و 4 کیلو هرتز ) . برای افراد مسن تر از 60 سال ، شیوع  SOAE ها  به نظر می رسد کاهش یابد .

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

الکتروکوکلئوگرافی را با محرک تن برست، نیز می توان ثبت کرد. ارزیابی Ecochg با سیگنال تن برست در تشخیص بیماری مینیر کاربرد دارد. شواهدی وجود دارد، که ارزش تشخیص الکتروکوکلئوگرافی در نمایندگی سمعک اتیکن الکتروکوکلئوگرافی را با محرک تن برست، نیز می توان ثبت کرد. ارزیابی Ecochg با سیگنال تن برست در تشخیص بیماری مینیر کاربرد دارد. شواهدی وجود دارد، که ارزش تشخیص الکتروکوکلئوگرافی در فرکانس 1000 هرتز، بیشتر است. امکان تشخیص باثبات اجزای الکتروکوکلئوگرافی با سیگنال تن برست، بویژه در فرکانسهای پایین با الکترودهای TT و TM نسبت به الکتروکوکلئوگرافی که از مکان های دورتر ثبت می شود نظیر کانال گوش بیشتر است.

 

Duration :

محرکی با شروع ناگهانی برای تولید جزء AP از  Ecochg لازم است، و تنها بخش آغازین محرک در ایجاد پاسخ دخالت دارد. محرکهایی با زمان کوتاهتر، در تولید AP، موثرتر هستند. و اگر زمان خیز محرک، 10 میلی ثانیه یا بیشتر باشد، پاسخ ثبت نخواهد شد. وابستگی AP به ویژگیهای زمانی محرک، از خیلی جهات، شبیه ABR است. ویژگی متمایز کننده در مورد AP این است که این جزء، (که همانند الکتروفیزیولوژیک موج I در ABR است) اساسا یک پاسخ onset است. یعنی اینکه با محرکی که دارای زمان خیز سریع است (onset) ایجاد می شود. زمان های بعدی سیگنال، تاثیر خاصی بر پاسخ ندارند.

برعکس، جزء SP در الکتروکوکلئوگرافی به مدت محرک بستگی دارد. مدت تحریک (duration) شبیه فرکانس تحریک،‌ تاثیرات گوناگونی بر اجزای الکتروکوکلئوگرافی دارد. کوکلئار میکروفونیک (CM) و SP در گستره وسیعی از زمان های خیز و افت، ممکن است ایجاد شوند، و می توانند در طی مدت ارائه تحریک، باقی بمانند. در یک سو، فعالیت CM و SP به آسانی با یک محرک کلیک خیلی ناگهانی (1/0 میلی ثانیه ای) ثبت می شود و برای ثبت CM می باید از یک پلاریته منفرد استفاده کرد. (در مقابل پلاریته متناوب) در سوی دیگر، CM و SP توسط محرکی با زمان خیز نسبتا طولانی و تن برست هایی با مدت زمان گسترش یافته، قابل ثبت هستند. ارزیابی الکتروکوکلئوگرافی با تن برست طولانی مدت (مثلا 50 میلی ثانیه) معمولا در تشخیص بیماری مینیر، گزارش می شود.

SP، بصورت یک تغییر (shift) در فعالیت الکتریکی خط مرجع ظاهر می شود، که مستقیما با مدت زمان محرک مربوط است، در حقیقت، یک روش کلینیکی برای واضح تر کردن موج SP و افتراق آن از AP، افزایش مدت زمان محرک تن برست است، که مثلا به 10 میلی ثانیه یا حتی بیشتر، افزایش پیدا کند. SP در تمام مدت ارائه محرک، ادامه دارد، در حالیکه AP تنها بلافاصله پس از شروع تحریک، ظاهر می شود. تاثیر کاملا متفاوت مدت زمان تحریک به SP در قبال AP در کاربرد کلینیکی Ecochg به خوبی شناخته شده است.

 

ایجاد  Ecochg از طریق Stimulus offset

Eggermont و Odenthal (1974) یک موج AP واضح، بواسطه زمان اتمام offset سیگنال تن برست 20 میلی ثانیه ای، طولانی مدت بدست آورند. زمان خیز و افت این محرک کوتاه بود. (0/33ms) به صورت جالبی، این موج AP ناشی از offset برای شدتهای زیر 65 دسی بل، واضح تر بود. آستانه این موج 15 تا 20 دسی بل بالاتر از پاسخ onset بود.

 

فرکانس 1000 هرتز، بیشتر است. امکان تشخیص باثبات اجزای الکتروکوکلئوگرافی با سیگنال تن برست، بویژه در فرکانسهای پایین با الکترودهای

الکتروکوکلئوگرافی را با محرک تن برست، نیز می توان ثبت کرد. ارزیابی Ecochg با سیگنال تن برست در تشخیص بیماری مینیر کاربرد دارد. شواهدی وجود دارد، که ارزش تشخیص الکتروکوکلئوگرافی در فرکانس 1000 هرتز، بیشتر است. امکان تشخیص باثبات اجزای الکتروکوکلئوگرافی با سیگنال تن برست، بویژه در فرکانسهای پایین با الکترودهای TT و TM نسبت به الکتروکوکلئوگرافی که از مکان های دورتر ثبت می شود نظیر کانال گوش بیشتر است.

 

Duration :

محرکی با شروع ناگهانی برای تولید جزء AP از  Ecochg لازم است، و تنها بخش آغازین محرک در ایجاد پاسخ دخالت دارد. محرکهایی با زمان کوتاهتر، در تولید AP، موثرتر هستند. و اگر زمان خیز محرک، 10 میلی ثانیه یا بیشتر باشد، پاسخ ثبت نخواهد شد. وابستگی AP به ویژگیهای زمانی محرک، از خیلی جهات، شبیه ABR است. ویژگی متمایز کننده در مورد AP این است که این جزء، (که همانند الکتروفیزیولوژیک موج I در ABR است) اساسا یک پاسخ onset است. یعنی اینکه با محرکی که دارای زمان خیز سریع است (onset) ایجاد می شود. زمان های بعدی سیگنال، تاثیر خاصی بر پاسخ ندارند.

برعکس، جزء SP در الکتروکوکلئوگرافی به مدت محرک بستگی دارد. مدت تحریک (duration) شبیه فرکانس تحریک،‌ تاثیرات گوناگونی بر اجزای الکتروکوکلئوگرافی دارد. کوکلئار میکروفونیک (CM) و SP در گستره وسیعی از زمان های خیز و افت، ممکن است ایجاد شوند، و می توانند در طی مدت ارائه تحریک، باقی بمانند. در یک سو، فعالیت CM و SP به آسانی با یک محرک کلیک خیلی ناگهانی (1/0 میلی ثانیه ای) ثبت می شود و برای ثبت CM می باید از یک پلاریته منفرد استفاده کرد. (در مقابل پلاریته متناوب) در سوی دیگر، CM و SP توسط محرکی با زمان خیز نسبتا طولانی و تن برست هایی با مدت زمان گسترش یافته، قابل ثبت هستند. ارزیابی الکتروکوکلئوگرافی با تن برست طولانی مدت (مثلا 50 میلی ثانیه) معمولا در تشخیص بیماری مینیر، گزارش می شود.

SP، بصورت یک تغییر (shift) در فعالیت الکتریکی خط مرجع ظاهر می شود، که مستقیما با مدت زمان محرک مربوط است، در حقیقت، یک روش کلینیکی برای واضح تر کردن موج SP و افتراق آن از AP، افزایش مدت زمان محرک تن برست است، که مثلا به 10 میلی ثانیه یا حتی بیشتر، افزایش پیدا کند. SP در تمام مدت ارائه محرک، ادامه دارد، در حالیکه AP تنها بلافاصله پس از شروع تحریک، ظاهر می شود. تاثیر کاملا متفاوت مدت زمان تحریک به SP در قبال AP در کاربرد کلینیکی Ecochg به خوبی شناخته شده است.

 

ایجاد  Ecochg از طریق Stimulus offset

Eggermont و Odenthal (1974) یک موج AP واضح، بواسطه زمان اتمام offset سیگنال تن برست 20 میلی ثانیه ای، طولانی مدت بدست آورند. زمان خیز و افت این محرک کوتاه بود. (0/33ms) به صورت جالبی، این موج AP ناشی از offset برای شدتهای زیر 65 دسی بل، واضح تر بود. آستانه این موج 15 تا 20 دسی بل بالاتر از پاسخ onset بود.

 

TT و TM نسبت به الکتروکوکلئوگرافی که از مکان های دورتر ثبت می شود نظیر کانال گوش بیشتر است.

 

Duration :

محرکی با شروع ناگهانی برای تولید جزء AP از  Ecochg لازم است، و تنها بخش آغازین محرک در ایجاد پاسخ دخالت دارد. محرکهایی با زمان کوتاهتر، در تولید AP، موثرتر هستند. و اگر زمان خیز محرک، 10 میلی ثانیه یا بیشتر باشد، پاسخ ثبت نخواهد شد. وابستگی AP به ویژگیهای زمانی محرک، از خیلی جهات، شبیه ABR است. ویژگی متمایز کننده در مورد AP این است که این جزء، (که همانند الکتروفیزیولوژیک موج I در ABR است) اساسا یک پاسخ onset است. یعنی اینکه با محرکی که دارای زمان خیز سریع است (onset) ایجاد می شود. زمان های بعدی سیگنال، تاثیر خاصی بر پاسخ ندارند.

برعکس، جزء SP در الکتروکوکلئوگرافی به مدت محرک بستگی دارد. مدت تحریک (duration) شبیه فرکانس تحریک،‌ تاثیرات گوناگونی بر اجزای الکتروکوکلئوگرافی دارد. کوکلئار میکروفونیک (CM) و SP در گستره وسیعی از زمان های خیز و افت، ممکن است ایجاد شوند، و می توانند در طی مدت ارائه تحریک، باقی بمانند. در یک سو، فعالیت CM و SP به آسانی با یک محرک کلیک خیلی ناگهانی (1/0 میلی ثانیه ای) ثبت می شود و برای ثبت CM می باید از یک پلاریته منفرد استفاده کرد. (در مقابل پلاریته متناوب) در سوی دیگر، CM و SP توسط محرکی با زمان خیز نسبتا طولانی و تن برست هایی با مدت زمان گسترش یافته، قابل ثبت هستند. ارزیابی الکتروکوکلئوگرافی با تن برست طولانی مدت (مثلا 50 میلی ثانیه) معمولا در تشخیص بیماری مینیر، گزارش می شود.

SP، بصورت یک تغییر (shift) در فعالیت الکتریکی خط مرجع ظاهر می شود، که مستقیما با مدت زمان محرک مربوط است، در حقیقت، یک روش کلینیکی برای واضح تر کردن موج SP و افتراق آن از AP، افزایش مدت زمان محرک تن برست است، که مثلا به 10 میلی ثانیه یا حتی بیشتر، افزایش پیدا کند. SP در تمام مدت ارائه محرک، ادامه دارد، در حالیکه AP تنها بلافاصله پس از شروع تحریک، ظاهر می شود. تاثیر کاملا متفاوت مدت زمان تحریک به SP در قبال AP در کاربرد کلینیکی Ecochg به خوبی شناخته شده است.

 

ایجاد  Ecochg از طریق Stimulus offset

Eggermont و Odenthal (1974) یک موج AP واضح، بواسطه زمان اتمام offset سیگنال تن برست 20 میلی ثانیه ای، طولانی مدت بدست آورند. زمان خیز و افت این محرک کوتاه بود. (0/33ms) به صورت جالبی، این موج AP ناشی از offset برای شدتهای زیر 65 دسی بل، واضح تر بود. آستانه این موج 15 تا 20 دسی بل بالاتر از پاسخ onset بود.

 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

اجزاء فرعی (نظیر، N1b و Nc) ممکن است جهات متفاوتی را (جهت‌های عمودی یا خارجی) برای دایپل‌هایی که مسئول N1 هستند، و مناطقی از لب تمپورال را که به کرتکس شنوایی اولیه مربوط است (مثلا کرتکس اولیه association) درون گیروس گیجگاهی فوقانی، بازتاب دهند.

بعلاوه، با توجه انتخابی ویژگیهای معین آکوستیکی نمایندگی سمعک برنافون سیگنال، مناطق مغزی خارج از لب گیجگاهی (مثلا کورتکس پیش حرکتی و حرکتی فرونتال) احتمالا در تولید اجزاء زودتر و دیرتر مجموعه موج N1 با تاثیرپذیری از ساختارهای زیر قشری، شامل تالاموس، هیپوکامپ و سیستم Reticular activating، دخالت می‌کنند.

امواج منفی بعدی، N2 و اجزاء متعاقب آن حداقل به مقادیری، به فعالیت سیستم لیمبیک و سیستم Retic. Form در منطقه تالاموس، وابسته هستند.

مولدهای جزء P2 هنوز به خوبی تعریف نشده‌اند. بر اساس ثبت‌های توپوگرافیک، تکنیک‌های برآورد دایپل‌های جریان معادل (ECD)، مطالعات MEG، به نظر می‌رسد که موج P2 مداخلاتی از منابع آناتومیک متعدد دریافت می‌کند. سیستم فعال کننده رتیکولار زیرقشری در تولید موج P2 نقش ایفا می‌کند. ساختارهای قشر شنوایی نیز احتمالا با موج P2 مربوطند از جمله این ساختارها به پلانوم تمپوراله و مناطق Association شنوایی (منطقه 22) اشاره می‌شود. این خاستگاه‌های فرض شده نسبت به خاستگاه‌هایی برای موج N1 در نظر گرفته شده جلوتر واقع شده‌اند و متفاوت هستند. یافته‌های بیماران مبتلا به پاتولوژی سیستم عصبی مرکزی حمایتهای بیشتری برای جایگاه‌های آناتومیک متعدد برای N1 در قبال P2 ارائه می‌کنند. در این زمینه می‌توان به جدول زمانی متفاوت تکامل فردی امواج ALR هم اشاره کرد. موج P2 در سن 2 تا 3 سالگی به بلوغ می‌رسد در صورتیکه تغییرات تکاملی موج N1 ممکن است تا سن 16 سالگی ادامه یابد.

اجزاء ALR پس از N1 (مثلا N250 و N450) هنگامیکه با سیگنالهای گفتاری (نظیر مصوت‌ها) برانگیخته شود، هنگام ثبت از کورتکس چپ در قبال کورتکس راست دامنه‌های بزرگتری دارند.

با توجه به ارتباط قوی بین پاسخ N400 با پردازش زبان (نحو یا Semantic) و با عنایت به پیچیدگی فرآیندهای درگیر در هدفهایی که برای برانگیختن پاسخ لازم است ساختارها و راههای متعدد در مناطق گوناگونی از مغز در تولید N400 مشارکت می‌کنند، مثلا کورتکس شنوایی، مناطق زبانی در لب‌هاپ تمپورال و پاریتال، و حتی لب فرونتال. با به کارگیری تکنیک MEG، Mukela و همکارانش دریافتند که مکان مولد مشخص برای N400m برای کلمات با دوره زمانی کوتاه یا بلند در انتهای یک جمله تفاوت می‌کند.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

سیستم زیتونی حلزونی داخلی در تعیین یا تمییز بین تون های پیوسته و صدای پیوسته کمک می کند . رفلکس زیتونی حلزونی داخلی همچنین نمی توانداثرات Antimasking بزرگ را برای صدای Low – frequency هم بخشی کند سمعک نامرئی ، زیرا اثرات زیتونی حلزونی داخلی در مناطق Low – frequency حلزون کوچک هستند . 
اثرات Antimasking سیستم زیتونی حلزونی داخلی در گوش های معیوب 
افت شنوایی حسی عصبی که شامل پاتولوژی OHC اثرات Antimasking زیتونی حلزونی داخلی را محدود خواهد کرد زیرا سیستم زیتونی حلزونی داخلی به طور مستقیم به واسطه ی سلول های مویی خارجی عمل می کند . میرایی mediated زیتونی حلزونی داخلی(The medial olivocochlear – mediated attenuation)  پاسخ های فیبر عصب شنوایی را از طریق سیناپس های زیتونی حلزونی داخلی روی سلول های مویی خارجی افزایش می دهد که این باعث می شود بهره ی تقویت کننده حلزون کاهش پیدا کند . بنابراین ، همان طور که سلول های مویی خارجی به صورت پیش رونده آسیب می بینند یا از بین می روند ، مکانیزم تقویت پایه ای سلول مویی خارجی کاهش یافته و آستانه های حلزون افزایش می یابند . همان طور که تقویت کاهش می یابد، توانایی سیستم زیتونی حلزونی داخلی برای تنظیمتقویت نیز کاهش می یابد . با آسیب کامل سلول های مویی خارجی سیستم زیتونی حلزونی داخلی کاملاً بی اثر می شوند . 
خلاصه 
Rasmussen در اواسط سده ی 20 میلادی برای نخستین بار سیستم زیتونی حلزونی وابران را تشریح کرد . سیستم زیتونی حلزونی در هسته های ساقه ی مغز که در واقع با مجموعه زیتونی فوقانی محصور شده ، در قسمت شکمی نخاع راسیو دم پل مغزی در یک منطقه ای که جسم ذوزنقه ای نامیده می شود ، قرار گرفته است . مسیر زیتونی حلزونی وابران اجزای متقاطع و غیر متقاطع دارد . دسته ی زیتونی حلزونی غیرمتقاطع فیبرهایی دارند که به گوش همان سمت منشعب می شوند در حالیکه دسته ی زیتونی حلزونی متقاطع فیبرهایی دارد که به گوش سمت مقابل منشعب می شوند . انشعابات وابران نزولی از مناطق داخلی مجموعه زیتونی فوقانی بر گسیل های صوتی هر دو گوش تاثیر گذاشته و نقشی را در تنظیم پاسخ های فیبر آوران دارند . مطالعات اخیر سیستم زیتونی حلزونی داخلی روشن کننده ی عملکرد سیستم وابران برای انطباق با سیستم وابران به صدای زمینه بوده و محافظت کننده از گوش در مواجهه با صدای بلند است . عملکرد مع

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

 این مسئله ممکن است حتی اگر هیچ پاسخ تحریکی به نویز برست وجود نداشته باشد، رخ دهد زیرا پوشش رو به جلوی پاسخ به تون BF حتی زمانیکه فرکانس های پوشاننده خارج از منطقه ی پاسخ تحریکی نورون باشد، دیده می شود.
پردازش های گروهبندی و جداسازی اصوات همزمان: 
دو نشانه ی مهم که توسط دستگاه شنوایی برای گروهبندی اجزاء صوتی بکار می روند عبارتند از سمعک فوناک شروع همزمان و هارمونیک بودن. برعکس جداسازی ادراکی اجزاء صوت توسط ناهمزمانی شروع محرک (SOA) و غیر هارمونیک بودن رخ می دهد. نشانه های ضعیف تری نیز برای جدایی درکی وجود دارد که شامل تفاوت طیفی و جدایی فضایی عناصر صوت است. این نشانه ها یکدیگر را به شیوه سینرژیستیک تقویت می کنند. از نظر آماری احتمال اینکه اجزاء صوتی دو منبع متفاوت با هم آغاز و پایان یافته یا ارتباط هارمونیک داشته باشند اندک است.
گروهبندی و تفکیک  براساس هارمونیک بودن و غیرهارمونیک بودن اصوات : 
هنگامیکه یک جز سیگنال در یک مجموعه تن هارمونیک، خارج از این هارمونیک سمعک استارکی قرار گیرد ( معمولا بیشتر از 3% ) به عنوان یک تن جدا و خارج از مجموعه شنیده می شود . تشخیص غیرهارمونیک بودن توسط مفهوم beat یا زنش بهتر درک می شود خصوصا" در هارمونیک های بالاتر . زنش را به عنوان مدولاسیون دامنه در پوش زمانی محرک ناشی از Mistuning(خارج از کوک شدن)  حاصل می شود . آستانه تشخیص این عدم توازن با افزایش عدم توازن از 3% تا 16% و زمان محرک بیش از 50 میلی ثانیه کاهش می یابد . تفاوت بین F0 بین دو واکه همزمان و تن های هارمونیک مجموعه ، درک جدایی ، تمایز و تشخیص تن را افزایش می دهد . 
به طوری که صحت تشخیص به عنوان تابعی از اختلاف بین F0 بین واکه های سمعک یونیترون همزمان و تن های هارمونیک وقتی که به اندازه یک نصف تن افزایش می یابد بهبود می یابد و سپس برای اختلاف های بیشتر F0 بدون علامت می شود .

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

نوروفیزیولوژی: مطالعات انسانی تداوم القا شده/توهمی شنیداری
یکی از چند مطالعه ی نوروفیزیولوژیک در زمینه ی القای شنوایی از MMN بعنوان شاخص فیزیولوژیک استفاده کرده است. از محرکات استاندارد 500 هرتزی استفاده شد که یا ممتد بودند یا در قسمت میانی توسط فواصل سکوت 40 میلی ثانیه ای قطع می شدند. محرکات انحرافی از تونهای منقطع ساخته شدند اما فواصل سکوت با برست نویزهای باندگذر پر می شد. طیف نویز یا در منطقه ی فرکانسی تون قرار داشت و توهم تداوم صوت ایجاد می کرد یا از نظر فرکانسی بسیار متفاوت بود و توهم ایجاد نمی کرد. MMN وقتی محرک انحرافی ممتد و استانداردها فواید سمعک منقطع درک می شدند (یا برعکس) نسبت به زمانی که هر دو ممتد یا هر دو منقطع درک می شدند، بزرگتر بود. این یافته ها نشان می دهد رمزگذاری عصبی توهم تداوم صوت قبل از تولید MMN رخ می دهد. بعلاوه از آنجاییکه افراد درحال تماشای فیلم صامت بوده و تونها را نادیده می گرفتند، مکانیسم عصبی این توهم پیش توجهی است.
نوروفیزیولوژی: مدلهای حیوانی تداوم توهمی/القایی شنیداری
شواهد رفتاری این پدیده در گربه ها، پرندگان و میمونهای ماکاک سمعک ویدکس وجود دارد پس برای مطالعه ی زیرساخت عصبی پدیده های درکی در مدلهای حیوانی معتبرند. همتای عصبی تداوم القایی/ توهمی شنوایی در A1 گربه با استفاده از ثبت فعالیت تک نورونی در پاسخ به جاروب FM بررسی شده است. بخش هایی از طیف محرکات (جاروب FM) با BF نورونها همپوشانی داشت. در یک وضعیت جاروب FM ممتد و در دیگری، فواصل کوتاه سکوت در طول گذار طیفی که با BF نورونها همپوشانی داشت، رخ می داد. در شرایط سوم، فواصل سکوت با برست نویز پر می شد. در وضعیت چهارم، برست نویز به تنهایی ارائه می شد. زمانیکه جاروب FM یک فاصله ی کوتاه سکوت داشت،  سمعک زیمنس بسیاری از نورونها پاسخ نمی دادند اما زمانیکه فاصله ی سکوت با نویز برست پر می شد، پاسخ می دادند. 
وقتی نویز برست به تنهایی ارائه می شد، نورونها پاسخ نمی دادند. یعنی  وقتی فواصل سکوت با نویز برست پر می شود، نورونها طوری پاسخ می دهند که گویی سکوتی در جاروب FM وجود ندارد و معادل القای تداوم در سیستم شنوایی است.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

این محققان بیان کردند وقفه ی پاسخ به تون non-BF در PR سریع را سمعک نامرئی می توان با مکانیسم های مشابه مکانیسم های زمینه ساز پوشش رو به جلو (forward masking) توضیح داد. پوشش رو به جلو یعنی کاهش پاسخ عصبی به یک محرک توسط پاسخ به محرک قبلی. با افزایش تفاوت فرکانسی و تاخیر زمانی میان پوشاننده و تون اصلی (پروب)، مهار رو به جلو کاهش نشان می دهد (مانند آنچه در آزمایش فیشمن و همکاران 2001 دیدیم). وقفه ی پاسخ B در PR سریع دیده می شود. 
پاسخ به تون A (BF) وقتی پیش از آن تون A دیگری ارائه  سمعک اتیکن شده کوچکتر از زمانی است که قبل از آن تون non-BF ارائه شده باشد. این یافته ی اخیر با تقویت پوشش رو به جلوی پاسخ به تون BF همخوانی دارد یعنی زمانیکه پیش از تون BF، تون BF دیگری ارائه شده باشد، پوشش رو به جلو تقویت می شود. در نهایت پاسخ به تون B (non-BF) وقتی پیش از آن پاسخ به تون A (BF) رخ داده باشد کوچکتر از وقتی است که قبل از آن پاسخ به تون B (non-BF) رخ داده باشد. پس پاسخ به تون BF و non-BF از این جهت با هم متفاوتند: وقفه ی پاسخ تون non-BF با تون BF قبل از خود بیشتر از وقفه ی پاسخ تون BF با پاسخ به تون non-BF قبل از خود است. فیشمن پیشنهاد می کند تون BF پوشاننده ی رو به جلوی قویتری است. این وقفه ی متفاوت باعث می شود با افزایش PR نسبت دامنه ی پاسخ non-BF به دامنه ی پاسخ BF کاهش یابد. پس شرایطی که باعث جدایی جویبارهای شنوایی می شود، کنتراست میان پاسخ به تون BF و non-BF را در مکانهای تونوتوپیک A1 تقویت می کند. 
بر اساس این یافته ها مدلهای جداسازی جویبارهی شنوایی پیشنهاد می کنند، وقفه ی پاسخ سمعک اینترتون به تون non-BF توسط تون BF پیش از آن ، جدایی فضایی فعالیت عصبی دو تون A و B را در طول نقشه تونوتوپیک در A1 می افزاید (شکل 4-10). در ∆F های کوچک همپوشانی قابل توجهی میان فعالیت عصبی دو تون A و B در A1 که دارای نقشه تونوتوپیک است، رخ می دهد و پاسخ هیچ یک از آنها در الگوی پاسخ عصبی کلی غلبه و برتری ندارد. پس با افزایش PR، پاسخ به تون A و B  به میزان حدودا برابری وقفه ی متقابل روی یکدیگر اعمال می کنند و به میزان برابری دچار کاهش دامنه می شوند. بعلاوه این وقفه ی تقریبا برابر پاسخ، باعث می شود توزیع فعالیت عصبی در A1 در PR های سریع و آهسته به خوبی جدا نشود. پس در دلتا F های کوچک همواره یک جویبار شنوایی درک می شود. بر عکس در ∆F های بزرگ همپوشانی فضایی و وقفه ی متقابل میان پاسخ عصبی دو تون A و B اندک است. در تمام PR ها توالی های متناوب تون ها، دو قله ی فعالیت مجزا از نظر فضایی در A1 ایجاد می کند. 
این حالت معادل درک دو جویبار شنوایی کاملا مجزا برای تونهایی است که تفاوت فرکانسی بارزی دارند. در ∆F های متوسط همپوشانی فضایی قابل توجهی میان فعالیت عصبی دو تون وجود دارد و نورونهای آن دو مکان تونوتوپیک به هر دو تون پاسخ می دهند اما پاسخ به BF غلبه دارد. در این شرایط PR تعیین می کند پاسخ به کدام تون در الگوی فعالیت را تعیین می کند. در PR آهسته، تون ها در مکان تونوتوپیک مرتبط با فرکانس خودشان بهترین پاسخ را ایجاد می کنند و در مکان تونوتوپیک تون دیگر، پاسخ کمتری ایجاد می نمایند. مکان بین این دو منطقه به هر دو تون پاسخ می دهد. الگوی فعالیت در A، B و منطقه میانی، PR کلی توالی تونهای متناوب را منعکس می کند. بر عکس در PR سریع، پاسخ به تون non-BF در منطقه ی تونوتوپیک A و B دچار وقفه می شود. منطقه ی دارای BF معادل تون A به تون A و منطقه با BF برابر با تون B، به تون B پاسخ قوی دارد و به تون دیگر (non-BF) پاسخ نمی دهند. این مسئله باعث تیز شدن کوک فرکانسی در A1 شده و بنابراین افتراق فضایی پاسخ به تون A و B را در نقشه ی تونوتوپیک تقویت می کند. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

 (C4 روی نیمکره راست سمعک یونیترون ، و C5 روی نیمکره چپ) – روش قدیمی که در آن الکترود Noninverting روی خط وسط Middline قرار می گرفت. (Fz یا Cz) به نظر می رسد فعالیت هر منطقه قشری شنوایی (راست یا چپ) یا نیمکره غالب را در موارد بدی عملکرد قشری یکطرفه منعکس می نماید. 

انواع الکترودها و کاربرد آنها:
کاربرد الکترودها یک عامل تکنیکی است که در موفقیت ارزیابیهای الکتروفیزیولوژیک سمعک هوشمند زیمنس  بینهایت مهم است. 
مهمترین اهداف و نکات در این مورد عبارتند از:
1 – ثبات جایگذاری الکترودها در بین افراد مختلف.
2 – جایگذاری صحیح آناتومیک 
3 – مقاومت بین الکترودی پایین (کمتر از 5000 اهم)
4 – امپدانس بین الکترودی متوازن (تفاوت بین الکترودها، کمتر از 2000 اهم)
5 – اتصال مطمئن تر و با ثبات در حین آزمایش. 
6 – حداقل ناراحتی و عدم وجود احتمال خطر برای بیمار 
کاربرد الکل برای تمیز کردن پوست نوزادان مورد تردید است چون احتمال جذب آن از طریق پوست و راهیابی به جریان خون وجود دارد. 
عواملی که در عوارض پوستی ناشی از استفاده از ژل و past دخیل هستند، عبارتند از: وجود کلسیم (کلسیم کلراید)، تماس طولانی مدت با مواد (بیشتر از 6 ساعت) و سن (احتمال رخداد در کودکان بیشتر است).
الکترودهای Disc: الکتروهای موسوم هستند که از ابتدای انجام AEP به کار رفته اند. در دو اندازه بالغین و کودکان وجود دارند (10 و 6 میلی متر) و از فلزات و آلیاژهای فلزی ساخته شده اند. فلزهایی نظیر طلا، نقره، یا نقره ای که با کلرید نقره (Agcl) پوشانده شده است. سیم های 1 تا 5/1 متری به این الکتروها وصل می شوند وامکان طولانی تر کردن این سیم ها هم وجود دارد اما سمعک ویدکس باید توجه داشت که این مجموعه (الکترود و سیم) در یک محیط آزمایشی الکتریکی، نقش آنتن را ایفا می نمایند و طولانی تر شدن آنها امکان دریافت تزاحم های الکتریکی ناخواسته را افزایش می دهد. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک