دل نوشته ها

معرفی کم شنوایی و درمان آن و نیز کاربرد سمعک

دل نوشته ها

معرفی کم شنوایی و درمان آن و نیز کاربرد سمعک

در این وبلاگ قصد داریم درباره انواع کم شنوایی و درمان آن و نیز انواع سمعک های هوشمند نامرئی صحبت کنیم

۱۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سمعک» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

Analysis time: در ABR با محرک کلیک و محرک تن برست فرکانس بالا زمان تجزیه و تحلیل می بایست 15 میلی ثانیه باشد. زیرا عوامل متعددی وجود دارند که باعث افزایش زمان نهفتگی موج V و حتی قعرهای  بعد از آن می شوند. از عواملی که سبب این تاخیر می شوند، عبارتند از: عملکرد CNS تکامل نیافته در قیمت سمعک اتیکن کودکان، نروپاتولوژی، شدت محرک پایین محرک تن برست فرکانس – پایین و اختلال شنوایی محیطی

در ABR با محرک تن برست فرکانس پایین، (مثلا 1000 هرتز یا 500 هرتز) زمان تجزیه تحلیل 20 میلی ثانیه ای لازم است.

یک زمان «قبل از تحریک» یا Prestimulus در حدود 1 تا 2 میلی ثانیه در ABR در نظر گرفته می شود.

زمان تجزیه تحلیل کوتاه برای فرکانسهای Ecochg در نظر می گیریم تا اولا موجهای III و V از ABR در پاسخهای الکتروکوکلئوگرافی دخالت نکنند، ثانیا دقت و وضوح اجزای الکتروکوکلئوگرافی بیشتر شود.

در اندازه گیری های AER قشری (cortical) ، زمان تجزیه تحلیل از 100 میلی ثانیه برای AMLR تا 700 میلی ثانیه (100 میلی ثانیه پیش تحریک و 600 میلی ثانیه، پس از تحریک) برای پاسخهای دیررس تر (نظیر ALR و P300) می باشد.

الکترودها: اصول کلی در مورد ارتباط مکان الکترودها و اجزای AER به شرح زیر هستند.

اصل اول: هر چقدر الکترود به خاستگاه آناتومیک پاسخ نزدیک تر باشد پاسخ بزرگتر خواهد بود. مثلا در الکتروکوکلئوگرافی ثبت از پرومونتواری 20 بار قویتر از ثبت از طریق لوبول یا ماستوئید خواهد بود.

اصل دوم: هنگام ثبت پتانسیل های far field از مکانهایی که نسبت به خاستگاه پاسخ فاصله برابر دارند (مثل ABR) جایگاه دقیق الکترود Noninverting خیلی حیاتی نیست.

هر جایی از خط وسط از Cz تا Fz پاسخ یکسانی خواهد داد. در ABR قرارگیری الکترود inverting روی لوبول نسبت به ماستوئید ترجیح دارد، است زیرا در این وضعیت موج I بزرگتر، ثبت می شود (تا 30 درصد). در این وضعیت آرتیفکت الکترومگنتیک با قرارگیری ویبراتور استخوانی روی ماستوئید کمتر ایجاد می شود – البته ممکن است دامنه موج V با قرارگیری الکترود inverting روی لوبول، اندکی کاسته شود.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

اصول آناتومی فیزیولوژی در پاسخ های بر انگیخته

1- «dipole» محیط الکتریکی اطراف سلول است که سمعک زیمنس اکسپرینس با قطبیت منفی در یک سو و قطبیت مثبت در سوی دیگر، ایجاد می‌شود.

پتانسیل مثبت باعث انتشار فعالیت عصبی (انتقال عصبی) می‌گردد.

2- مفهوم Volume conduction در درک نروآناتومی و نروفیزیولوژی AER مهم است. پاسخ‌های برخاسته از اعماق مغز، از محیط پیچیده‌ای که از مواد گوناگونی تشکیل شده است می‌گذرند و توسط الکترودها دریافت می‌شوند. این مواد عبارتند از مایع، بافت مغز، استخوان و پوست.

3- عوامل چندی به ثبت پتانسیل‌های برانگیختة شنوایی تاثیر می‌گذارند:

- مکان قرارگیری الکترودها نسبت به محیط الکتریکی یا dipole.

- قرارگیری جغرافیایی (جهت قرارگیری) نرون‌های فعال شده.

- ویژگیهای فضایی Spatial و زمانی Temporal در جریان الکتریکی برخاسته از نرون‌ها.

- تمایز ساختاری و عملکردی نرون‌ها.

4- براساس مکان قرارگیری الکترود: پاسخ‌های الکتریکی در صورتیکه توسط الکترودهای که نزدیک به منشا پتانسیل هستند یا اصلاً در آن منطقه واقعند ثبت شوند، پاسخ‌های near field نامیده می‌شوند. و پاسخ‌هایی که با الکترودهای دورتر (مثلاً در ABR) ثبت می‌شوند، پاسخ‌ها (farfield) هستند.

افزایش فاصله بین الکترود و منشا پتانسیل دو تاثیر به AEP دارد.

الف) کاهش Spatial Resolution

ب) کاهش قابل توجه دامنة پاسخ.

5- وقتی دو دایپل کنار هم هستند، الکترود دور یک قله ایجاد می‌کند اما اگر الکترود نزدیک‌تر شود، دو قله ایجاد خواهد شد.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

یک تفاوت مهم بین لغزش های گوش و اثرات ترسیم واجی این است که لغزش های گوش اغلب حاصل بی توجهی به سیگنال است درحالیکه ترسیم واجی واقعا می تواند غیر واقعی و توهمی (گمراه کننده) باشند. حتی زمانی که شنونده توجه کافی دارد و می داند که سیگنال تغییر کرده است انواع مشخصی از ترسیم واجی برانگیخته می شود. قیمت سمعک اتیکن بر خلاف آن، لغزش های گوش اغلب در نتیجه حواس پرتی شنونده است. وقتی سیگنال نویزی است ( این توجیه می کند که چرا اشعار آوازها بیشتر مستعد بد شنیده شدن هستند) یا وقتی سیگنال مبهم است ( مثلا به جای trader، traiter شنیده می شود، زیرا وقتی با شلی و آویختگی بین واکه ها تولید می شود این دوکلمه مشابه هستند، یا شنیدن Fine me به جای Find me زیرا /d/ به دلیل هم تولیدی احتمالا حذف می شود)، لغزش های گوش محتمل تر هستند. شنوندگان نسبت به معنی غیر مانوس که گاهی به دلیل لغزش گوش ایجاد می شود می توانند بسیتر مقاوم باشند. برای مثال بد شنیده شدن عجیب و جالب شعر آهنگ Beatles  را در نظر بگیرید : 
(2) The girl with colitis goes by
(شعر اصلی این است: The girl whit kaleidoscope eyes ) معانی اشتباه حاصل از لغزش های گوش مشابه لغزش های زبانی تمایل دارند منجر به شنیده شدن جملاتی می شوند که از خصوصیات گرامری زبان پیروی می کنند.  اطلاعات پایین به بالا و بالا به پایین یک مفهوم تاثیرگذار در روان شناسی زبان ( و به ظور کلی در روان شناسی) افتراق بین پردازش پایین به بالا و بالا به پایین است. پردازش های روان شناسی زبان، پردازش اطلاعات روتین و متداول است. می توان پرسید این پردازش ها تا چه حد به طور اتوماتیک تنها بر اساس سیگنال آکوستیکی انجام می شود ( پایین به بالا) یا توسط اطلاعات بافتی هدایت می شود چه در موقعیت ارتباطی و چه در درون جمله ای که پردازش می شود (بالا به پایین) . اجازه دهید که با یک مثال نشان دهیم. فرض کنید دوستی به سمت شما می آید و به طور واضح و مشخص می گوید "cat food" . شما بدون هیچ تلاشی می توانید سیگنال آکوستیکی را رمزگشایی کنید و کلمه بیان شده را از واژگان خود بازیابی کنید. در چنین موقعیتی، اطلاعات پایین به بالا پردازش شما را هدایت می کند: جزئیات سیگنال آکوستیکی به شما کمک می کند که یک ارائه فونولوژیکی شکل دهید. سناریوی متفاوتی را در نظر بگیرید: شما و هم خانه تان یک گربه دارید و به سوپرمارکت می روید. هم خانه شما از آشپزخانه ( و ماشین ظرفشویی با سر و صدا درحال کارکردن است) می گوید: ظرف Fluffy خالی است! حتما مقداری غذای گربه بخر! سیگنال آکوستیکی که به گوش شما می رسد بسیار تنزل یافته است. ممکن است شما Fluffy، bowl و buy را دریافته باشید. شما حدس می زنید که غذای گربه باید در جمله اول وجود داشته باشد. شما این نوع cat food (که واقعا آن را نشنیده اید) را با استاده از اطلاعات بالا پایین درک می کنید. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

موضوع دیگر که پیش بینی می تواند کرد این است که اصوات مرکب با تعداد بیشتر اجزا غیرکودک سمعک اینترتون شده در هارمونیک ها دیسپارچ هایی دروه ای عصبی را بر می انگیزاند که،  متناسب با فاز کوک فرکانس BEAT است و همچنین متناسب با اختلاف در فرکانس بین اجزا اصوات تحریک شده هستند. مطالعات قبلی نیز این دو پیش بینی را مشاهده کرده بودند. پاسخ عصبی در منطقه A1 یک نوع بوزینه که توسط یک مجموعه اصوات هارمونیک با میزان غیرکوک شدگی اندک در ویا نزدیکی BF جهت اعصاب بدست آمده است که اغلب نسبت به اصوات مرکب با هارمونیک های کوک شده پاسخ های افزایش یافته تری ایجاد می کند . با این حال الگوی پریودیک زمانی پاسخ هنگامیکه در هارمونیک نهم 9th غیرکوک شدگی وجود داشته باشد نسبت به دیگر اجزا سیگنال وجود خواهد داشت . به علاوه AEP ثبت شده از تیغه فوقانی منطقه A1 یک سمعک استارکی مشابهتی مثل ORN در انسان که برانگیخته شده با اصوات هارمونیک که مقداری جزء غیرکوک شده دارند دیده میشد (شکل 8.10 ).
 
 این اطلاعات موازی ، پیشنهاد می کند که پاسخ های عصبی ثبت شده در حیوانات ممکن است یک افق برای درک مکانیسم فیزیولوژی برای درک ارگانیزیشن سیستم شنیداری براساس ارتباط هارمونیک حاصل کند . برای افزایش پاسخ عصبی بدست آمده از این جزء غیرکوک شده منطقی به نظر می رسد که این افزایش برای نورون هایی با BF متناسب با جز غیرکوک شده وجود خواهد داشت . با این حال افزایش پاسخ و تغییرات در الگوی دیسپارچ شده توسط مجموعه غیرکوک شده هم دیده می شوند حتی هنکامیکه فرکانس جز غیرکوک شده متناسب با نورون نباشد . بنابراین در حالیکه پاسخ های غیراختصاصی مدوله شده ممکن است کشف غیرهارمونیک بودن را نشان دهند ولی این قضیه نمی توند درک افتراق را براساس غیرهارمونیک بودن اصوات را توجیه کند . درک افتراق یک جز غیرکوک سمعک شده از مجموعه هارمونیک یک نوع خاص از فرمنت شنیداری را ایجاد می کند که آن هم براساس غیرهارمونیک بودن است . به طور تیپیکال دو یا چند مجموعه پریودیک سیگنال مثل اصوات گفتاری را می توان برای این هدف استفاده کرد . چندین مدل و تئوری برای چگونگی افتراق اصوات براساس اختلاف FO پیشنهاد شده است .

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

 این مسئله ممکن است حتی اگر هیچ پاسخ تحریکی به نویز برست وجود نداشته باشد، رخ دهد زیرا پوشش رو به جلوی پاسخ به تون BF حتی زمانیکه فرکانس های پوشاننده خارج از منطقه ی پاسخ تحریکی نورون باشد، دیده می شود.
پردازش های گروهبندی و جداسازی اصوات همزمان: 
دو نشانه ی مهم که توسط دستگاه شنوایی برای گروهبندی اجزاء صوتی بکار می روند عبارتند از سمعک فوناک شروع همزمان و هارمونیک بودن. برعکس جداسازی ادراکی اجزاء صوت توسط ناهمزمانی شروع محرک (SOA) و غیر هارمونیک بودن رخ می دهد. نشانه های ضعیف تری نیز برای جدایی درکی وجود دارد که شامل تفاوت طیفی و جدایی فضایی عناصر صوت است. این نشانه ها یکدیگر را به شیوه سینرژیستیک تقویت می کنند. از نظر آماری احتمال اینکه اجزاء صوتی دو منبع متفاوت با هم آغاز و پایان یافته یا ارتباط هارمونیک داشته باشند اندک است.
گروهبندی و تفکیک  براساس هارمونیک بودن و غیرهارمونیک بودن اصوات : 
هنگامیکه یک جز سیگنال در یک مجموعه تن هارمونیک، خارج از این هارمونیک سمعک استارکی قرار گیرد ( معمولا بیشتر از 3% ) به عنوان یک تن جدا و خارج از مجموعه شنیده می شود . تشخیص غیرهارمونیک بودن توسط مفهوم beat یا زنش بهتر درک می شود خصوصا" در هارمونیک های بالاتر . زنش را به عنوان مدولاسیون دامنه در پوش زمانی محرک ناشی از Mistuning(خارج از کوک شدن)  حاصل می شود . آستانه تشخیص این عدم توازن با افزایش عدم توازن از 3% تا 16% و زمان محرک بیش از 50 میلی ثانیه کاهش می یابد . تفاوت بین F0 بین دو واکه همزمان و تن های هارمونیک مجموعه ، درک جدایی ، تمایز و تشخیص تن را افزایش می دهد . 
به طوری که صحت تشخیص به عنوان تابعی از اختلاف بین F0 بین واکه های سمعک یونیترون همزمان و تن های هارمونیک وقتی که به اندازه یک نصف تن افزایش می یابد بهبود می یابد و سپس برای اختلاف های بیشتر F0 بدون علامت می شود .

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

پتکو و همکاران 2007 دریافتند که در A1 ماکاک، نورونها در طول فواصل سمعک زیمنس سکوت در تون BF پاسخدهی نداشتند اما اگر همزمان با فواصل سکوت، نویز برست ارائه شود، پاسخ می دادند و این پاسخ تفاوت چندانی با ارائه تون ممتد بدون نویز مسدود کننده نداشت. آنها چند نوع نورون شناسایی کردند که الگوی پاسخ آنها به این محرکات متفاوت بود. مشخص شد نورونهایی که الگوی پاسخدهی پایدار به تونها دارند، وقتی فواصل سکوت با نویز پر می شد همچنان پاسخ می دادند. اما نورونهای دارای پاسخ فازی به گذراها (شروع و پایان محرک)، وقتی فواصل سکوت با نویز پر می شد دیگر به آغاز و پایان سکوت پاسخ نمی دادند. بعلاوه شبیه سازی فعالیت عصب شنوایی توسط محرکات نشان داد این پدیده، پایه ی مرکزی دارد زیرا پاسخ های محیطی عمدتا توسط نویز برست موجود در فواصل سکوت ایجاد می شوند و پاسخ آنها با القای توهم همخوانی ندارد.
اگرچه گربه ها و ماکاک ها شواهد رفتاری القای شنوایی را نشان می دهند اما در طول ثبت الکتروفیزیولوژیک سمعک اینترتون مطرح شده در مطالعات فوق، رفتار حیوان پایش نشد پس نمی توان ارزیابی مستقیمی از ارتباط میان الگوی پاسخ عصبی و ادراک فراهم کرد. البته این مطالعات از وجود مناطق عصبی مرتبط با این پدیده در قشر شنوایی حمایت می کند. مکانیسم های پیش توجهی زمینه ساز الگوی پاسخ عصبی در توهم امتداد صوت، ممکن است مشابه مکانیسم های جدایی جویبار شنوایی باشد. مطالعات سایکوآکوستیک نشان می دهند جدایی جویبار و توهم امتداد صوت ممکن است مکانیسم های مشترکی داشته باشند. مثلا غیاب سمعک یونیترون پاسخ فازی به آغاز تون پس از فاصله ی سکوت ممکن است به دلیل پوشش رو به جلو توسط پاسخ قبلی به نویز موجود در درون سکوت باشد.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

نوروفیزیولوژی: مطالعات انسانی تداوم القا شده/توهمی شنیداری
یکی از چند مطالعه ی نوروفیزیولوژیک در زمینه ی القای شنوایی از MMN بعنوان شاخص فیزیولوژیک استفاده کرده است. از محرکات استاندارد 500 هرتزی استفاده شد که یا ممتد بودند یا در قسمت میانی توسط فواصل سکوت 40 میلی ثانیه ای قطع می شدند. محرکات انحرافی از تونهای منقطع ساخته شدند اما فواصل سکوت با برست نویزهای باندگذر پر می شد. طیف نویز یا در منطقه ی فرکانسی تون قرار داشت و توهم تداوم صوت ایجاد می کرد یا از نظر فرکانسی بسیار متفاوت بود و توهم ایجاد نمی کرد. MMN وقتی محرک انحرافی ممتد و استانداردها فواید سمعک منقطع درک می شدند (یا برعکس) نسبت به زمانی که هر دو ممتد یا هر دو منقطع درک می شدند، بزرگتر بود. این یافته ها نشان می دهد رمزگذاری عصبی توهم تداوم صوت قبل از تولید MMN رخ می دهد. بعلاوه از آنجاییکه افراد درحال تماشای فیلم صامت بوده و تونها را نادیده می گرفتند، مکانیسم عصبی این توهم پیش توجهی است.
نوروفیزیولوژی: مدلهای حیوانی تداوم توهمی/القایی شنیداری
شواهد رفتاری این پدیده در گربه ها، پرندگان و میمونهای ماکاک سمعک ویدکس وجود دارد پس برای مطالعه ی زیرساخت عصبی پدیده های درکی در مدلهای حیوانی معتبرند. همتای عصبی تداوم القایی/ توهمی شنوایی در A1 گربه با استفاده از ثبت فعالیت تک نورونی در پاسخ به جاروب FM بررسی شده است. بخش هایی از طیف محرکات (جاروب FM) با BF نورونها همپوشانی داشت. در یک وضعیت جاروب FM ممتد و در دیگری، فواصل کوتاه سکوت در طول گذار طیفی که با BF نورونها همپوشانی داشت، رخ می داد. در شرایط سوم، فواصل سکوت با برست نویز پر می شد. در وضعیت چهارم، برست نویز به تنهایی ارائه می شد. زمانیکه جاروب FM یک فاصله ی کوتاه سکوت داشت،  سمعک زیمنس بسیاری از نورونها پاسخ نمی دادند اما زمانیکه فاصله ی سکوت با نویز برست پر می شد، پاسخ می دادند. 
وقتی نویز برست به تنهایی ارائه می شد، نورونها پاسخ نمی دادند. یعنی  وقتی فواصل سکوت با نویز برست پر می شود، نورونها طوری پاسخ می دهند که گویی سکوتی در جاروب FM وجود ندارد و معادل القای تداوم در سیستم شنوایی است.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

ساخته شدن تدریجی جدایی توسط عدم توانایی پاسخ تون B در فراتر سمعک نامرئی رفتن از آستانه در طی زمان توضیح داده می شود. پس ساخته شدن تدریجی جویبار زمانی ایجاد می شود که  با سازش نرخ پاسخ تون A و B در طی زمان، پاسخ تون B دیگر نتواند از آستانه ی فعالیت فراتر رود. این مسئله به کاهش دامنه ی پاسخ B با افزایش دلتا F (دور شدن فرکانس B از BF واحد عصبی) و کاهش کلی پاسخ و کاهش بیشتر پاسخ B نسبت به A در طی زمان نسبت داده می شود. با بیان این پایه ی فیزیولوژیک برای ساخته شدن تدریجی جویبار که یک مشخصه ی کلیدی جویبارسازی است مایکل و همکاران 2005 و 2007 شواهد بیشتری از الگوی پاسخ زمانی در A1 از جهت سازماندهی درکی توالی اصوات فراهم می کنند.  وقفه ی پاسخ non-BF توسط پاسخ BF قبل از آن با اصول کلی پوشش رو به جلو همخوانی دارد. بروش و اشرینر 1997 با تغییر مستقل فاصله ی شروع محرک با شروع محرک بعد و دیرش محرکات پوشاننده نشان دادند وقفه ی رو به جلو در A1 با کاهش فاصله ی پایان پوشاننده تا شروع پروب (ISI) افزایش می یابد. این مسئله نشان دهنده ی نقش فرآیندهای مهاری پایان صوت و نیز فرآیندهای مهاری پس از آغاز صوت در پوشش رو به جلو است. پایه سلولی پوشش رو به جلو روشن نیست اما احتمالا شامل مهار گابایی پس سیناپسی و کاهش فعالیت سیناپسی است. 
تعاملات مهاری تونهای متوالی در سطح عصب شنوایی، هسته حلزونی و کولیکولوس پایینی نشان می دهد سمعک یونیترون هسته های زیر قشری و سیستم شنوایی محیطی نیز در مهار رو به جلوی مشاهده شده در سطح قشر شرکت دارند اما میزان این مشارکت روشن نیست. در کل، نتایج فیزیولوژیک در قشر شنوایی با این فرض همخوانی دارد که مکانیسم های پیش توجهی زمینه ساز انتخاب فرکانسی و پوشش رو به جلو در جداسازی جویبار مشارکت دارند. مدلهای نظری با در نظر گرفتن انتخاب فرکانسی و پوشش رو به جلو می توانند بسیاری از الگوهای پاسخ عصبی در A1 را که در جداسازی درکی جویبارهای شنوایی (توالی های حاوی دو تون) شرکت دارند، توضیح داده و بازسازی کنند. باوجودیکه ارتباطاتی میان الگوی پاسخ عصبی و درک جویبار شنوایی پیدا شده است سمعک زیمنس آلمان اما ارتباط میان نوروفیزیولوژی و ادراک، قطعی نیست بخصوص از این جهت که بررسی های رفتاری همزمان با ثبت عصبی انجام نشده است. محدودیت دیگر کارهای نوروفیزیولوژیک کاربرد تونهای خالص است و نتایج آنها در مورد اصوات دیگر با محتوای طیفی یکسان اما تفاوت در ابعاد دیگر ادراکی صادق نیست. در هر حال این مدلها ممکن است با وارد کردن عناصر عصبی مربوط به سایر مشخصات غیر طیفی صوت بتوانند جداسازی جویبار غیرطیفی را توضیح دهند. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

برند سمعک فوناک

معدل هیستوگرام زمان دور تحریکی (PSTHs) فعالیت چند واحد عصبی که توسط توالی متناوب (ABAB) بر انگیخته شده و در لایه ی دریافت کننده ی ورودی تالاموسی قشر شنوایی اولیه ی ماکاک (A1) ثبت می شود. PSTH در 4 نرخ متفاوت محرک و در 3 دیرش متفاوت تون دیده می شود و اثر این پارامترهای محرک روی وقفه پاسخ B دیده می شود. فرکانس تون A در BF جمعیت نورونی سمعک زیمنس نگه داشته شده و تفاوت فرکانسی A و B روی 20 درصد فرکانس تون A در تمام شرایط آزمایش حفظ می شود. پاسخ تون A و B نامگذاری شده است. مرز منطقه ی هاشور خورده ی خاکستری بالا و پایین هر PSTH (خط سیاه)، SEM +/- را نشان می دهد.  پیکانهای سیاه پاسخ به شدت کاهش یافته یا غیاب پاسخ B را نشان می دهد. تعداد مکانها (N) سهیم برای هر PSTH در هر ردیف در ستون چپ دیده می شود. 

متوسط نسبت دامنه ی پاسخ تون B به A بصورت تابعی از ISI و تفاوت فرکانسی رسم شده است. (ستونهای خطا +/-SEM را نشان می دهد. سمبل ها در پایین شکل معنا شده اند). داده ها مربوط به ثبت چند واحد عصبی در پاسخ به توالی متناوب ABAB در لایه ی قشر اولیه ی شنوایی (A1) که دریافت کننده ی اطلاعات تالاموسی است، می باشد. فرکانس A در تمام شرایط آزمایش، در BF جمعیت نورونی حفظ می شود. فرکانس تون A و B به اندازه ی دلتا F متفاوت است. با افزایش دلتا F و کاهش ISI نسبت پاسخ کاهش می یابد.
اگرچه این یافته ها از مدل فیزیولوژیک جداسازی جویبار شنوایی حمایت می کند اما سمعک فوناک مسئول ساخته شدن تدریجی جویبار شنوایی در طی زمان نیستند. برای رفع این نقیصه، مایکل و همکاران در سال 2005 توالی ABA- را به میمونهای هشیار ارائه کردند و تغییر الگوی پاسخ نورونهای منفرد در A1 را در دوره ی 10 ثانیه ای آزمودند. مزیت این روش آن است که محرک ثابت  نگه داشته می شود اما درک از شنیدن یک جویبار به دو جویبار تغییر می کند. پس هر تغییری در الگوی پاسخ عصبی در طی زمان را نمی توان به تغییر پارامترهای محرک نسبت داد و مستقیما به تغییر درک مرتبط است. مجددا A مرتبط با BF نورون تحت بررسی و B به اندازه ∆F (1 تا 9 نیم پرده)متفاوت از A بود. دوره ی زمانی تغییرات الگوی پاسخ عصبی با دوره ی زمانی ساخته شدن تدریجی جویبارها در انسانها همخوانی داشت. پاسخ هر دو تون در طی زمان 10 ثانیه از ارائه توالی محرکات، کاهش می یافت که نشانه سازش عصبی است اما کاهش برای تون B بیشتر سمعک اتیکن بود. بر اساس این یافته ها مایکل پیشنهاد کرد که ساخته شدن تدریجی جدایی درکی جویبار شنوایی، نسبتی از زمان است که طی آن تعداد اسپایک های برانگیخته شده توسط تون B نمی تواند از آستانه فراتر رود. وقتی دو تون در دو محل تونوتوپیک، اسپایک های فوق آستانه تولید می کنند، یک جویبار درک می شود اما وقتی یکی از تون ها نتواند در هر دو مکان تونوتوپیک پاسخ فوق آستانه تولید کند، دو جویبار ایجاد شده است. 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

سمعک داخل گوشی

 این پدیده اساسا یک فرایند تفاضل subtraction است. به این ترتیب فعالیت هایی که در دو الکترود یکسان هستند، حذف خواهند شد (بازپس زده خواهند شد). مثلا اگر دو الکترود inv و noninv را در نزدیکی هم قرار دهیم (مثلا روی پیشانی)، پاسخی جز یک خط سمعک صاف ثبت نخواهیم کرد. در حقیقت همه فعالیتها AER توسط هر الکترودی ثبت می‌شود و سپس از طریق CMR حذف می گردد. ولی هنگامیکه یک الکترود در بالای سر و دیگری در نزدیک گوش واقع شود پاسخی که در هر الکترود ثبت می شود اصلا یکسان نیست، و تفاوت قابل توجهی دارد. معمولا اجزاء اولیه ABR دارای قطبیت معکوس هستند. تفاضل فعالیتی که در الکترود لوبول ثبت شده از فعالیت الکترود پیشانی (فرق سر)، نه تنها تداخلات نویزی را کاهش می دهد بلکه بر دامنه بعضی از امواج ABR می افزاید. 
با یک الکترود جمجمه ای (cephalic) (که در جایی روی سر واقع شده) و یک الکترود کلینیک سمعک غیرجمجمه‌ای (noncephalic) تداخلات مربوط به هر کدام، حذف می شود، و تنها پاسخ از طریق الکترود جمجمه ای به دست می آید. هنگامیکه اجزای اولیه ABR تجمع نمی یابند، که یک کاستی محسوب می شود، هیچ پس زدن سهوی اجزای پاسخ رخ نخواهد داد که خود یک مزیت محسوب می شود. 
کارآیی CMR معمولا بر حسب نسبت خروجی آمپلی فایر (فعالیت الکترکی که پس از تقویت بدست می آید) تنها با یک ورودی (بدون مزیت فرآیند تفاضل) تجویز سمعک به خروجی آمپلی فایر با دو ورودی همسان به دست می آید. 

کارایی CMR = 

معمولا نسبت CMR بیش از 10000 است و معنی آن این است، که فعالیتی که به صورت یکسان توسط دو الکترود، ثبت می شود، (به عنوان تداخلی الکتریکی)، 10000 بار کمتر از دامنه فعالیتی است که توسط الکترود noninverting ثبت می شود. معمولا این نسبت به صورت dB بیان می شود که در مثال بالا نسبت 10000 بار معادل 80 دسی بل خواهد بود. نسبت   برابر 10dB ،   برابر 20dB و   برابر 40dB خواهد بود.
 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک