دل نوشته ها

معرفی کم شنوایی و درمان آن و نیز کاربرد سمعک

دل نوشته ها

معرفی کم شنوایی و درمان آن و نیز کاربرد سمعک

در این وبلاگ قصد داریم درباره انواع کم شنوایی و درمان آن و نیز انواع سمعک های هوشمند نامرئی صحبت کنیم

۱۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تجمع زمانی (Temporal Summation)، برای حفظ دامنه، کافی خواهد ماند. نقش نرون‌های شنوایی واگرا و همگرا، از نرون‌های ردة پایین‌تر یا ردة بالاتر نیز مورد اشاره قرار گرفته است.

براساس نظر تعدادی از محققین ABR از دو جزء اصلی عمده تشکیل شده است:

یک جزء کند (انرژی در فرکانسهای 100 هرتز و پایین‌تر) و یک جزء تند (انرژی اغلب در فرکانسهای مناطق 500 و 900 هرتز)

این طبیعت دو گانة ABR، بسادگی با زیر نظر گرفتن ABR معمولی احساس می‌شود. (ABR ثبت شده با تنظیم فیلتر عریض). ABR یک موج آهسته است که اجزاء تند (امواج I تا VII به آن اضافه می‌شوند. تمایز مبتنی بر فیزیولوژی در تاثیرات نرخ تحریک، شدت، و فرکانس در این اجزاء سریع در مقابل اجزاء کند دیده می‌شود.

Suzuki و همکاران، ABR را بازای نرخ‌های 8 تا در ثانیه، تا 9/90  تا در ثانیه ثبت کردند، سپس آنالیز طیفی قدرت انجام دادند، و سپس به صورت دیجیتالی، شکل موج ABR را به دو جزء کند (0 تا 400 Hz) و جزء تند (400 تا 1500 هرتز)، تجزیه کردند.

دامنة جزء کند، در طول این گسترة نرخ تحریک، نسبتاً ثابت بود، تجویز سمعک در حالیکه، دامنة موج I تا V ABR (جزء تند ABR)، کاهش یافت. زمان نهفتگی هر جزء یا نرخ، افزایش یافت. جالب اینکه، دامنة جزء کند، که خیلی بآرامی با افزایش نرخ، کاهش یافت به صورت متناقضی، در نرخ 40 هرتز افزایش دامنه نشان داد. این محققین، بیان کردند که تاثیرات متفاوت نرخ تحریک سریع به زمان نهفتگی ABR (افزایش) در مقابل دامنه (اساساً هیچ تغییری نمی‌کند) که توسط دیگران گزارش شده را می‌توان با طبیعت دو گانه ABR توضیح داد. به صورت ویژه‌ای دامنة ABR به تاثیرات نرخ هنگامیکه شدت تحریک زیر 50 دسی‌بل نگاه داشته شود مقاوم است.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

یک روش آنالیز اضافی «Wavelet – denoising» برای تعیین قله‌های Speech evoked در شرایط نویزی، استفاده می‌شود. Russo و همکاران به نحو مناسبی کاربردهای مهیج این تحقیقات را به ترتیب زیر خلاصه کرده‌اند: توانایی کمی کردن پاسخ‌های ساقة مغز که با اصوات گفتاری برانیگخته می‌شوند ابزار قوی برای تحقیق و کاربرد کلینیکی فراهم می‌کند. پاسخ ساقة مغز Speech – evoked خیلی از ویژگی‌های آکوستیکی سیگنال گفتاری را به صورت وفادارانه‌ای بازتاب می‌دهد. در یک سیستم شنوایی نرمال زمان‌بندی محرک، بر مبنای کسری از میلی‌ثانیه، به درستی و دقت در سطح ساقة مغز نمایانده می‌شود.

1) محاسبة دامنة RMS

2) محاسبة دامنه برای جزء طیفی برانگیخته شده با فرکانس پایة محرک.

3) محاسبة دامنه برای جزء طیفی که توسط اولین فرکانسهای فرمانت محرک ایجاد می‌شود.

4) همبستگی پاسخ‌های محرک به نویز

5) همبستگی بین ABR و FFR ثبت شده در محیط ساکت با محیط شلوغ.

 

شدت «Intensity»:

شدت متغیر مهمی است که به زمان نهفتگی و دامنة ABR تاثیر مشهودی می‌گذارد، و از زمرة پارامترهایی است که در کاربرد کلینیکی ABR اغلب تغییر داده می‌شود.

یک سری موج ABR با سطوح کاهش یابندة شدت، در بخش سمت چپ تصویر 6.3 نمایش داده شده‌اند. ویژگی‌های برجستة تاثیر شدت بر زمان نهفتگی موج V در این مجموعة امواج هنگامی واضح‌تر می‌شود که مقادیر زمان نهفتگی را بر حسب عملکرد شدت ترسیم کنیم.

(تصویر 4-6).

عملکرد شدت – زمان نهفتگی برای موج V رایج‌ترین منحنی گرافیکی است که در سمعک اتیکن داده‌های ABR کلینیکی نمایش داده می‌شود. خط‌های نقطه‌چین، مقادیر زمان نهفتگی موج V متوسط را در گروهی از زنان ومردان طبیعی جوان نشان می‌دهد. (Standard deveiation ±2.5) توجه کنید که این محدودة طبیعی، گسترة زمان نهفتگی وسیعتری را توام با کاهش شدت، در بر می‌گیرد این امر نشان دهندة تغییر پذیری بیشتر در ABR در سطوح شدت تحریکی پایین‌تر می‌باشد. انحراف معیارهای زمان نهفتگی موج V نرمال معمولاً در حدود 0.20 میلی‌ثانیه در 70 دسی‌بل و 0.30 میلی‌ثانیه در 30 دسی‌بل است. برای سطوح شدتی پایین تا متوسط Low to Moderate معمولاً به صورت طبیعی یک کوتاه شدگی سیستماتیک و ناگهانی مقادیر زمان نهفتگی (تا 0.50 یا 0.60 میلی‌ثانیه در زمان نهفتگی) به ازای 10 دسی‌بل شدت، یا 0.06 برای موج V تا تقریبا dBnHL60 دیده می‌شود.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

سمعک داخل گوش چیست؟

معرفی پروتکل با خلاصه‌ای از مراحل مهم در انجام یک ارزیابی کلینیکی ABR همراه است. پس از اینکه، بهترین ABR ممکن ثبت شد، می‌بایست با تجزیه وتحلیل امواج، یافته‌های مربوط به آن با توجه به دیگر یافته‌های ادیولوژیک، تاریخچة پزشکی بیمار، و شاید یافته‌های تشخیصی غیر ادیولویک، مورد تفسیر قرار گیرند. عناوین مهم  مربوط به آنالیز ABR، و تفسیر آن و حل مشکل در آن (که در کاربرد کلینیکی ABR، غیرقابل اجتناب است) درفصل 7، مطرح شده‌اند.

عوامل مربوط به  محرک:

نوع محرک: ABR که معمولاً با سیگنال کلیک 0.1 میلی ثانیه‌ای سمعک داخل گوش ثبت می‌شود، حداقل در گوشهای نرمال توسط فرکانسهای بالاتر در طیف کلیک، ایجاد می‌شود.

ABR برانگیخته شده توسط سیگنال کلیک با شدت متوسط (مثلاً 60 دسی‌بل nHL) که از طریق هدفن ادیومتری مرسوم مثلاً اینسرت فون (ER- BA)، فعالیت مناطق فرکانس بالای حلزون، تقریباً از 1000 تا 8000 هرتز را منعکس می‌نماید.

محققین در مورد منطقة فرکانسی که بیشترین اهمیت را در ایجاد ABR دارد، توافق نظر ندارند. یعنی در این مورد که آیا ABR فعالیت منطقة 4000-1000 هرتز، 8000 تا 4000 هرتز، یا اینکه مناطق بالای 2000 هرتز، بالای 3000 هرتز یا بالای 4000 هرتز را منعکس می‌کند؟

احتمالاً تفاوت در روش تحقیق و ویژگیهای افراد مورد مطالعه، باعث تغییرپذیری در گزارش‌های مربوط به ارتباط بین مینیمم سطح پاسخ برای کلیک و ادیوگرام تن خالص می‌شود.

مناطق راسی‌تر حلزون (فرکانسهای پایین) نیز توسط محرک کلیک، تحریک می‌شوند، اما لا اقل در افراد نرمال، این مناطق دخالتی در پاسخ ABR ندارند. دو دلیل برای این امر وجود دارد:

اول: پاسخ به فعالیت حلزونی، در زمانی که موج در حال حرکت، از قاعده به راس رسیده است، در مناطق قاعده‌ای حلزون، تقریباً رخ داده است.

دوم: قسمت جلویی موج در حال حرکت، هنگامیکه به منطقة راسی حلزون می‌رسد، تدریجی‌تر است (تیزی کمتری دارد)، در نتیجه، موج در حال حرکت، در ایجاد پاسخ همزمان بسیاری از رشته‌های آوران عصب شنوایی در یک بخش متمرکز از غشای قاعده‌ای‌، توانمند نیست.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

در مقابل عدم وقت ذاتی، داده های الکتروکاکلئوگرافی برای شناسایی یک بیمار (به صورت فردی) Goin و همکاران (1982) متوجه شدند که نسبت یک ارزیابی تشخیص کارآمد برای جدا کردن گروهی از بیماران است. این محققین تفاوت قابل توجه آماری، در نسبت در بیماران مبتلا به مینیر در مقابل گروه های دیگر بیماران، یافتند. این یافته با نتایج تحقیقات Gibson، Prasher و Kilkeny (1983) تایید شد. Gibson و همکاران محدوده ای در نسبت های از 10 تا 63 در گوش های نرمال گزارش کردند. این مسئله تغییرپذیری بسیاری را نشان می دهد. در هر صورت برای پاتولوژی حلزونی که ناشی از بیماری مینیر بود، محدوده 0 تا 29 بود (با یک میانگین نسبت برابر با 13) برعکس بیماری مینیری نسبت سمعک نامرئی های از 29 تا 89 (میانگین 51) ایجاد کردند. بنابراین مطابق این داده ها، نسبت 29 نقطه قطع پایینی موثر در بیماری مینیر بود. یادآوری این نکته مهم است، که Coast و Goin از محرک کلیک عریض باند و الکترود مجرای گوش، استفاده کردند. در صورتیکه Gibson، Prasher و Kikenny (1983) از الکترود TT استفاده کردند. ارتباط بین دامنه SP و AP به نحوی در منحنی نشان داده شده است (مجدد به تصویر 6-5 نگاه کنید). اغلب افراد با شنوایی طبیعی مقادیر مطلق بزرگتری را به صورت نسبی، برای SP و AP و نسبت نشان دادند که در محدوده نرمال می گنجید. (در تصویر با خطوط مورب نقطه چین نشان داده شد) بیمارانی با کاهش شنوایی حلزونی که ناشی از بیماری مینیر نیست، و بیماران با کاهش شنوایی ورای حلزونی، نیز تمایل دارند نسبت های در محدوده نرمال نشان دهند. اگر چه دامنه مطلق ممکن است به خاطر درجه اختلال شنوایی کوچکتر باشد. ویژگی خاص بیماری مینیر (در تصویر 6-5 نشان داده شده است) دامنه افزایش یافته SP در مقایسه با دامنه AP است، این امر توسط علائمی که بالای خط نقطه چین مورب قرار می گیرند نشان داده شده است. می بایست به خاطر داشت که روشهای ارزیابی، به مقدار قابل توجهی تفاوت دارند. تفاوت های پروتکل ها، بویژه مکان الکترود، تاثیر بارزی بر موج الکتروکاکلئوگرافی و دامنه مطلق SP و AP و دامنه های نسبی آنها (مثلا نسبت) خواهد داشت. تغییر پذیری طبیعی بالا در دامنه مطلق SP از کارآمدی کلینیکی آن خواهد کاست. Coats و همکاران، بدرستی اشاره کرده اند که نسبت به مقدار قابل توجهی با تغییر دامنه AP تغییر می یابد. مثلادر گوش های نرمال، با افزایش AP نسبت، کاهش می یابد. بنابراین Coats روش های آنالیز داده پیشرفته تری را توسعه داد و به کارگرفت تا ارتباط بین SP و AP را هنجارسازی کند و از تغییرپذیری ارزیابی ها بکاهد.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

. در این مطالعه محققین از روش آزمون (پروتوکل) الکتروکاکلئوگرافی استفاده نکردند. بلکه ABR و الکتروکاکلئوگرافی را به صورت توام با محرک کلیک در سطح شدت 80 دسی بل nHl و با الکترود روی سر (ماستوئید) به جای الکترودهای میدان نزدیک (TT , TM) ثبت کردند. اگر چه، معدل دامنه موج ثبت شده توسط آنها در همه افراد کوچک بود، (کمتر از 5/0 میکروولت) (علت هم استفاده از الکترود Scalp بجای الکترودهای TM یا پرومونتواری بود) اما این محققین (دامنه CM بالاتری از حد نرمال را در همه بیماران مبتلا به نروپاتی شنوایی در مقایسه با گروه کنترل گزارش نمودند.

این محققین حدس زدند که اختلالی در سیستم عصبی وابران (دسته زیتونی – حلزونی) وجود دارد که متعاقب آن هیپرپلاریزاسیون سلول های مویی خارجی باعث افزایش پتانسیل های گیرنده مسئول CM در حلزون می شود. جالب اینکه Starr و همکارانش احتمال اختلال حلزون را به عنوان عاملی در «نروپاتی شنوایی» مطرح کردند و بیان کردند که ما قادر به تمییز این مطلب نیستیم که تغییرات عملکرد سلول های مویی حلزونی نتیجه فعالیت عصبی آسیب دیده در این بیماران است یا اینکه سمعک زیمنس اکسپرینس خود سبب آن است. (ص 97)

آنالیز دقیق، سه جزء الکتروکاکلئوگرافی (AP, SP, CM) در بیمارانی که تردید به «نروپاتی شنوایی» در مورد آنها می رود، روش های احتمالی برای افتراق اختلال بین سلول های مویی خارجی، سلول های مویی داخلی، عقده مارپیچی (یا سیناپتیک) را مطرح می کند. یافته های مربوط به این اجزاء، به صورت سیستماتیک در این مطالعه، مقایسه شدند.

SP در نیمی از افراد این مطالعه ثبت نگردید، و با توجه به اینکه محققین از الکترودهای نزدیک، استفاده نکرده بودند، که باعث افزایش دامنه اجزای تست می شود، محققین به عدم توانایی خود در نتیجه گیری قطعی در مورد SP اشاره کردند.

Starr و همکارانش، همچنین به ارزش SP به عنوان شاخصی در عملکرد سلولهای مویی داخلی در بیماران نروپاتی، البته بر مبنای شواهد محققینی که با حیوانات کار کرده  اند، اشاره کردند.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

تجویز سمعک مناسب گوش

سن Age:

نوزادی و کودکی Infancy and Childhood

موج N1 الکتروکوکلئوگرافی، بوضوح در هفته 27 جنینی ثبت می شود. در مقایسه با بزرگسالان زمان نهفتگی افزایش یافته و دامنه کاهش یافته است. علت کشف این مطلب که الکتروکوکلئوگرافی به صورت قابل اعتمادی در نوزادان و کودکان ثبت می شود علاقه اولیه به کاربرد الکتروکوکلئوگرافی به عنوان ابزار ارزیابی آبژکتیو شنوایی بوده است. هنوز تجویز سمعک رتباط بین الکتروکوکلئوگرافی، سنین پایین وعوامل تحریک در انسان بخوبی مطالعه نشده اند.

دلیل عمده کاستی تحقیق در این زمینه، احتمالا نیاز به تکنیک های ثبت تهاجمی بوده است. (التکرود سوزنی TT) یا الکترودهایی با طراحی خاص که به صورت تجاری در دسترس نبوده اند. کاربرد الکترود TT در کودکان نیازمند خواب عمیق یا حتی بیهوشی کامل است، در صورتیکه بیحسی موضعی پرده تمپان در بزرگسالان (با همکاری خوب) کافی است. تقریبا همه مطالعات الکتروفیزیولوژیک در مورد تکامل عملکرد حلزونی، تجربی بوده و مبتنی بر مدل های حیوانی هستند.

هدف اصلی اغلب مطالعات الکتروکوکلئوگرافی ارزیابی ارتباط بین الکتروکوکلئوگرافی و آستانه های شنوایی رفتاری است. تاثیرات سن بر ویژگیهای موج (نظیر CM و SP و AP) کمتر مورد توجه قرار گرفته است. آستانه های بدست آمده از طریق الکتروکوکلئوگرافی و رفتاری در افراد با شنوایی نرمال کودکان مبتلا به اختلال شنوایی و بزرگسالان با اختلال شنوایی فرکانس بالا و با الکترود TT 10±  ارتباط داشته اند.

دقت تخمین آستانه شنوایی با الکترودهای مجرای گوش در افرادی با کاهش شنوایی در فرکانسهای بم کمتر است. در هر صورت با پدید آمدن ABR نیاز کلینکی اندکی به ارزیابی حساسیت شنوایی با الکتروکوکلئوگرافی احساس می شود.

الکترودهای پرده تمپان از نوع جدید که غیر تهاجمی هستند ممکن است سبب تشویق علاقه مجدد به بررسیهای کلینیکی Ecochg در تکامل سیستم شنوایی محیطی گردند.

تحقیق کلینیکی Schwartz, Pratts, Schwartz (1980) شواهدی ارائه کرد که اجزاء CM و SP را می توان به صورت ثابتی حتی از نوزادان نارس نیز ثبت کرد.

ABR از 20 نوزاد، با سنین جنینی (35 تا 38 هفته) (تولد کامل در 40 هفته ای رخ می دهد) ثبت گردید. پاسخ ها با الکترودهای فنجانی مرسوم که روی ورتکس noninverting قرار می گرفتند و الکترودهای inverting که به صورت اپسی لترال و کنترا لترال روی لوبول قرار می گرفتند، ثبت گردید.

اجزاء CM و SP به صورت یک موج مرکب در 40 گوش از این 20 نوزاد، با کلیک با پلاریته متعدد (انبساطی یا انقباضی) ثبت گردیدند. بر طبق انتظار وقتی که امواج ناشی از تحریک انبساطی و انقباضی، به یکدیگر اضافه شدند، CM حذف شد و SP باقی ماند. تشخیص CM در نوزادان امروزه یک هدف اساسی در تشخیص نروپاتی شنیداری است.

 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

الکتروکوکلئوگرافی را با محرک تن برست، نیز می توان ثبت کرد. ارزیابی Ecochg با سیگنال تن برست در تشخیص بیماری مینیر کاربرد دارد. شواهدی وجود دارد، که ارزش تشخیص الکتروکوکلئوگرافی در نمایندگی سمعک اتیکن الکتروکوکلئوگرافی را با محرک تن برست، نیز می توان ثبت کرد. ارزیابی Ecochg با سیگنال تن برست در تشخیص بیماری مینیر کاربرد دارد. شواهدی وجود دارد، که ارزش تشخیص الکتروکوکلئوگرافی در فرکانس 1000 هرتز، بیشتر است. امکان تشخیص باثبات اجزای الکتروکوکلئوگرافی با سیگنال تن برست، بویژه در فرکانسهای پایین با الکترودهای TT و TM نسبت به الکتروکوکلئوگرافی که از مکان های دورتر ثبت می شود نظیر کانال گوش بیشتر است.

 

Duration :

محرکی با شروع ناگهانی برای تولید جزء AP از  Ecochg لازم است، و تنها بخش آغازین محرک در ایجاد پاسخ دخالت دارد. محرکهایی با زمان کوتاهتر، در تولید AP، موثرتر هستند. و اگر زمان خیز محرک، 10 میلی ثانیه یا بیشتر باشد، پاسخ ثبت نخواهد شد. وابستگی AP به ویژگیهای زمانی محرک، از خیلی جهات، شبیه ABR است. ویژگی متمایز کننده در مورد AP این است که این جزء، (که همانند الکتروفیزیولوژیک موج I در ABR است) اساسا یک پاسخ onset است. یعنی اینکه با محرکی که دارای زمان خیز سریع است (onset) ایجاد می شود. زمان های بعدی سیگنال، تاثیر خاصی بر پاسخ ندارند.

برعکس، جزء SP در الکتروکوکلئوگرافی به مدت محرک بستگی دارد. مدت تحریک (duration) شبیه فرکانس تحریک،‌ تاثیرات گوناگونی بر اجزای الکتروکوکلئوگرافی دارد. کوکلئار میکروفونیک (CM) و SP در گستره وسیعی از زمان های خیز و افت، ممکن است ایجاد شوند، و می توانند در طی مدت ارائه تحریک، باقی بمانند. در یک سو، فعالیت CM و SP به آسانی با یک محرک کلیک خیلی ناگهانی (1/0 میلی ثانیه ای) ثبت می شود و برای ثبت CM می باید از یک پلاریته منفرد استفاده کرد. (در مقابل پلاریته متناوب) در سوی دیگر، CM و SP توسط محرکی با زمان خیز نسبتا طولانی و تن برست هایی با مدت زمان گسترش یافته، قابل ثبت هستند. ارزیابی الکتروکوکلئوگرافی با تن برست طولانی مدت (مثلا 50 میلی ثانیه) معمولا در تشخیص بیماری مینیر، گزارش می شود.

SP، بصورت یک تغییر (shift) در فعالیت الکتریکی خط مرجع ظاهر می شود، که مستقیما با مدت زمان محرک مربوط است، در حقیقت، یک روش کلینیکی برای واضح تر کردن موج SP و افتراق آن از AP، افزایش مدت زمان محرک تن برست است، که مثلا به 10 میلی ثانیه یا حتی بیشتر، افزایش پیدا کند. SP در تمام مدت ارائه محرک، ادامه دارد، در حالیکه AP تنها بلافاصله پس از شروع تحریک، ظاهر می شود. تاثیر کاملا متفاوت مدت زمان تحریک به SP در قبال AP در کاربرد کلینیکی Ecochg به خوبی شناخته شده است.

 

ایجاد  Ecochg از طریق Stimulus offset

Eggermont و Odenthal (1974) یک موج AP واضح، بواسطه زمان اتمام offset سیگنال تن برست 20 میلی ثانیه ای، طولانی مدت بدست آورند. زمان خیز و افت این محرک کوتاه بود. (0/33ms) به صورت جالبی، این موج AP ناشی از offset برای شدتهای زیر 65 دسی بل، واضح تر بود. آستانه این موج 15 تا 20 دسی بل بالاتر از پاسخ onset بود.

 

فرکانس 1000 هرتز، بیشتر است. امکان تشخیص باثبات اجزای الکتروکوکلئوگرافی با سیگنال تن برست، بویژه در فرکانسهای پایین با الکترودهای

الکتروکوکلئوگرافی را با محرک تن برست، نیز می توان ثبت کرد. ارزیابی Ecochg با سیگنال تن برست در تشخیص بیماری مینیر کاربرد دارد. شواهدی وجود دارد، که ارزش تشخیص الکتروکوکلئوگرافی در فرکانس 1000 هرتز، بیشتر است. امکان تشخیص باثبات اجزای الکتروکوکلئوگرافی با سیگنال تن برست، بویژه در فرکانسهای پایین با الکترودهای TT و TM نسبت به الکتروکوکلئوگرافی که از مکان های دورتر ثبت می شود نظیر کانال گوش بیشتر است.

 

Duration :

محرکی با شروع ناگهانی برای تولید جزء AP از  Ecochg لازم است، و تنها بخش آغازین محرک در ایجاد پاسخ دخالت دارد. محرکهایی با زمان کوتاهتر، در تولید AP، موثرتر هستند. و اگر زمان خیز محرک، 10 میلی ثانیه یا بیشتر باشد، پاسخ ثبت نخواهد شد. وابستگی AP به ویژگیهای زمانی محرک، از خیلی جهات، شبیه ABR است. ویژگی متمایز کننده در مورد AP این است که این جزء، (که همانند الکتروفیزیولوژیک موج I در ABR است) اساسا یک پاسخ onset است. یعنی اینکه با محرکی که دارای زمان خیز سریع است (onset) ایجاد می شود. زمان های بعدی سیگنال، تاثیر خاصی بر پاسخ ندارند.

برعکس، جزء SP در الکتروکوکلئوگرافی به مدت محرک بستگی دارد. مدت تحریک (duration) شبیه فرکانس تحریک،‌ تاثیرات گوناگونی بر اجزای الکتروکوکلئوگرافی دارد. کوکلئار میکروفونیک (CM) و SP در گستره وسیعی از زمان های خیز و افت، ممکن است ایجاد شوند، و می توانند در طی مدت ارائه تحریک، باقی بمانند. در یک سو، فعالیت CM و SP به آسانی با یک محرک کلیک خیلی ناگهانی (1/0 میلی ثانیه ای) ثبت می شود و برای ثبت CM می باید از یک پلاریته منفرد استفاده کرد. (در مقابل پلاریته متناوب) در سوی دیگر، CM و SP توسط محرکی با زمان خیز نسبتا طولانی و تن برست هایی با مدت زمان گسترش یافته، قابل ثبت هستند. ارزیابی الکتروکوکلئوگرافی با تن برست طولانی مدت (مثلا 50 میلی ثانیه) معمولا در تشخیص بیماری مینیر، گزارش می شود.

SP، بصورت یک تغییر (shift) در فعالیت الکتریکی خط مرجع ظاهر می شود، که مستقیما با مدت زمان محرک مربوط است، در حقیقت، یک روش کلینیکی برای واضح تر کردن موج SP و افتراق آن از AP، افزایش مدت زمان محرک تن برست است، که مثلا به 10 میلی ثانیه یا حتی بیشتر، افزایش پیدا کند. SP در تمام مدت ارائه محرک، ادامه دارد، در حالیکه AP تنها بلافاصله پس از شروع تحریک، ظاهر می شود. تاثیر کاملا متفاوت مدت زمان تحریک به SP در قبال AP در کاربرد کلینیکی Ecochg به خوبی شناخته شده است.

 

ایجاد  Ecochg از طریق Stimulus offset

Eggermont و Odenthal (1974) یک موج AP واضح، بواسطه زمان اتمام offset سیگنال تن برست 20 میلی ثانیه ای، طولانی مدت بدست آورند. زمان خیز و افت این محرک کوتاه بود. (0/33ms) به صورت جالبی، این موج AP ناشی از offset برای شدتهای زیر 65 دسی بل، واضح تر بود. آستانه این موج 15 تا 20 دسی بل بالاتر از پاسخ onset بود.

 

TT و TM نسبت به الکتروکوکلئوگرافی که از مکان های دورتر ثبت می شود نظیر کانال گوش بیشتر است.

 

Duration :

محرکی با شروع ناگهانی برای تولید جزء AP از  Ecochg لازم است، و تنها بخش آغازین محرک در ایجاد پاسخ دخالت دارد. محرکهایی با زمان کوتاهتر، در تولید AP، موثرتر هستند. و اگر زمان خیز محرک، 10 میلی ثانیه یا بیشتر باشد، پاسخ ثبت نخواهد شد. وابستگی AP به ویژگیهای زمانی محرک، از خیلی جهات، شبیه ABR است. ویژگی متمایز کننده در مورد AP این است که این جزء، (که همانند الکتروفیزیولوژیک موج I در ABR است) اساسا یک پاسخ onset است. یعنی اینکه با محرکی که دارای زمان خیز سریع است (onset) ایجاد می شود. زمان های بعدی سیگنال، تاثیر خاصی بر پاسخ ندارند.

برعکس، جزء SP در الکتروکوکلئوگرافی به مدت محرک بستگی دارد. مدت تحریک (duration) شبیه فرکانس تحریک،‌ تاثیرات گوناگونی بر اجزای الکتروکوکلئوگرافی دارد. کوکلئار میکروفونیک (CM) و SP در گستره وسیعی از زمان های خیز و افت، ممکن است ایجاد شوند، و می توانند در طی مدت ارائه تحریک، باقی بمانند. در یک سو، فعالیت CM و SP به آسانی با یک محرک کلیک خیلی ناگهانی (1/0 میلی ثانیه ای) ثبت می شود و برای ثبت CM می باید از یک پلاریته منفرد استفاده کرد. (در مقابل پلاریته متناوب) در سوی دیگر، CM و SP توسط محرکی با زمان خیز نسبتا طولانی و تن برست هایی با مدت زمان گسترش یافته، قابل ثبت هستند. ارزیابی الکتروکوکلئوگرافی با تن برست طولانی مدت (مثلا 50 میلی ثانیه) معمولا در تشخیص بیماری مینیر، گزارش می شود.

SP، بصورت یک تغییر (shift) در فعالیت الکتریکی خط مرجع ظاهر می شود، که مستقیما با مدت زمان محرک مربوط است، در حقیقت، یک روش کلینیکی برای واضح تر کردن موج SP و افتراق آن از AP، افزایش مدت زمان محرک تن برست است، که مثلا به 10 میلی ثانیه یا حتی بیشتر، افزایش پیدا کند. SP در تمام مدت ارائه محرک، ادامه دارد، در حالیکه AP تنها بلافاصله پس از شروع تحریک، ظاهر می شود. تاثیر کاملا متفاوت مدت زمان تحریک به SP در قبال AP در کاربرد کلینیکی Ecochg به خوبی شناخته شده است.

 

ایجاد  Ecochg از طریق Stimulus offset

Eggermont و Odenthal (1974) یک موج AP واضح، بواسطه زمان اتمام offset سیگنال تن برست 20 میلی ثانیه ای، طولانی مدت بدست آورند. زمان خیز و افت این محرک کوتاه بود. (0/33ms) به صورت جالبی، این موج AP ناشی از offset برای شدتهای زیر 65 دسی بل، واضح تر بود. آستانه این موج 15 تا 20 دسی بل بالاتر از پاسخ onset بود.

 

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

نکته دیگر درک دامنه (اندازه و بزرگی) سیگنال (AER مطلوب) است. در ارزیابی ABR، دامنه مطلوب سیگنال (موج V) معمولا 5/0 میکروولت و دامنه EEG زمینه فیلتر شده 10 میکروولت است. بنابراین 1600 جاروب برای رسیدن به SNR  با نسبت  لازم است. ALR ثبت شده از یک بیمار بیدار در حد 10 سمعک نامرئی میکروولت است، در حالیکه EEG زمینه که به طور قابل توجهی کمتر، فیلتره می شود زیرا پاسخ در همان منطقه فرکانسی نویز واقع است، حدود 40 میکروولت است. تنها 64 جاروب لازم است تا به SNR  معادل  برسیم زیرا سیگنال به مراتب، از ABR (در مقایسه با نویز) بزرگتر است. معدل گیری کمتری لازم است تا دامنه های بزرگتری از AER را به صورت مطمئنی شناسایی کنیم.

جزء Pa از ALMR دو برابر دامنه موج V از ABR را تقریبا داراست. در نتیجه، معمولا نسبت سیگنال به نویز معمولا بزرگتر است و معدل گیری کمتری لازم است تا پاسخ واضح و آسان یابی، به دست آید. 1000 بار تحریک معمولا کافی است و در شرایط اندازه گیری ایده آل، (سطح شدت محرک بالا، فردی با شنوایی نرمال بیدار و آرام) 512 جاروب یا کمتر نیز یک شکل موج مناسب ایجاد می کنند. با تنظیم مناسب مشخصات فیلتر (مثلا با باز کردن نقطه قطع فیلتر، حداقل 1500 هرتز) نرخ تحریک (نه سریعتر از sec/ 1/7) جایگذاری الکترود، زمان آنالیز، و تعداد نقاط نمونه گیری، می توان همزمان از روی شکل موج، اطلاعات مربوط به ABR و Ecochg را استخراج کرد. دامنه مستقیما، مربوط به شدت محرک است و معمولا معدل گیری کمتری برای ایجاد پاسخ در قبال سطوح شدتی بالا در مقابل پایین، لازم است. دامنه به عوامل دیگری نظیر سن و جنس، مرتبط است. ممکن است در نوزادان معدل گیری بیشتری لازم باشد تا به پاسخ مطمئنی دست یابیم زیرا در نوزادان، دامنه نسبت به بالغین، کوچکتر است. از آنجا که در خانمها پاسخ نسبت به آقایان دامنه بزرگتری دارند (حداقل در موج V، ABR) معدل گیری کمتری، حداقل به صورت نظری برای رسیدن به پاسخ مقتضی، لازم می شود.

نهایتا، دامنه نویز نیز عامل مهمی است. کاهش دامنه کلی نویز زمینه در ثبت AER موثرترین روش افزایش SNR است. محدود کردن نویز باعث افزایش کارایی و دقت، ثبت کلینیکی AER می شود این روش موثرتر است از اینکه با تعداد Sweep های بیشتر معدل گیری را افزایش دهیم. یک کلینیسین می تواند به طور موثری، نویز را از  منابع متفاوت کاهش دهد. نویز باقیمانده در ثبت AER را می توان به طرق متفاوتی برآورد کرد.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

Analysis time: در ABR با محرک کلیک و محرک تن برست فرکانس بالا زمان تجزیه و تحلیل می بایست 15 میلی ثانیه باشد. زیرا عوامل متعددی وجود دارند که باعث افزایش زمان نهفتگی موج V و حتی قعرهای  بعد از آن می شوند. از عواملی که سبب این تاخیر می شوند، عبارتند از: عملکرد CNS تکامل نیافته در قیمت سمعک اتیکن کودکان، نروپاتولوژی، شدت محرک پایین محرک تن برست فرکانس – پایین و اختلال شنوایی محیطی

در ABR با محرک تن برست فرکانس پایین، (مثلا 1000 هرتز یا 500 هرتز) زمان تجزیه تحلیل 20 میلی ثانیه ای لازم است.

یک زمان «قبل از تحریک» یا Prestimulus در حدود 1 تا 2 میلی ثانیه در ABR در نظر گرفته می شود.

زمان تجزیه تحلیل کوتاه برای فرکانسهای Ecochg در نظر می گیریم تا اولا موجهای III و V از ABR در پاسخهای الکتروکوکلئوگرافی دخالت نکنند، ثانیا دقت و وضوح اجزای الکتروکوکلئوگرافی بیشتر شود.

در اندازه گیری های AER قشری (cortical) ، زمان تجزیه تحلیل از 100 میلی ثانیه برای AMLR تا 700 میلی ثانیه (100 میلی ثانیه پیش تحریک و 600 میلی ثانیه، پس از تحریک) برای پاسخهای دیررس تر (نظیر ALR و P300) می باشد.

الکترودها: اصول کلی در مورد ارتباط مکان الکترودها و اجزای AER به شرح زیر هستند.

اصل اول: هر چقدر الکترود به خاستگاه آناتومیک پاسخ نزدیک تر باشد پاسخ بزرگتر خواهد بود. مثلا در الکتروکوکلئوگرافی ثبت از پرومونتواری 20 بار قویتر از ثبت از طریق لوبول یا ماستوئید خواهد بود.

اصل دوم: هنگام ثبت پتانسیل های far field از مکانهایی که نسبت به خاستگاه پاسخ فاصله برابر دارند (مثل ABR) جایگاه دقیق الکترود Noninverting خیلی حیاتی نیست.

هر جایی از خط وسط از Cz تا Fz پاسخ یکسانی خواهد داد. در ABR قرارگیری الکترود inverting روی لوبول نسبت به ماستوئید ترجیح دارد، است زیرا در این وضعیت موج I بزرگتر، ثبت می شود (تا 30 درصد). در این وضعیت آرتیفکت الکترومگنتیک با قرارگیری ویبراتور استخوانی روی ماستوئید کمتر ایجاد می شود – البته ممکن است دامنه موج V با قرارگیری الکترود inverting روی لوبول، اندکی کاسته شود.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک
  • ۰
  • ۰

اجزاء فرعی (نظیر، N1b و Nc) ممکن است جهات متفاوتی را (جهت‌های عمودی یا خارجی) برای دایپل‌هایی که مسئول N1 هستند، و مناطقی از لب تمپورال را که به کرتکس شنوایی اولیه مربوط است (مثلا کرتکس اولیه association) درون گیروس گیجگاهی فوقانی، بازتاب دهند.

بعلاوه، با توجه انتخابی ویژگیهای معین آکوستیکی نمایندگی سمعک برنافون سیگنال، مناطق مغزی خارج از لب گیجگاهی (مثلا کورتکس پیش حرکتی و حرکتی فرونتال) احتمالا در تولید اجزاء زودتر و دیرتر مجموعه موج N1 با تاثیرپذیری از ساختارهای زیر قشری، شامل تالاموس، هیپوکامپ و سیستم Reticular activating، دخالت می‌کنند.

امواج منفی بعدی، N2 و اجزاء متعاقب آن حداقل به مقادیری، به فعالیت سیستم لیمبیک و سیستم Retic. Form در منطقه تالاموس، وابسته هستند.

مولدهای جزء P2 هنوز به خوبی تعریف نشده‌اند. بر اساس ثبت‌های توپوگرافیک، تکنیک‌های برآورد دایپل‌های جریان معادل (ECD)، مطالعات MEG، به نظر می‌رسد که موج P2 مداخلاتی از منابع آناتومیک متعدد دریافت می‌کند. سیستم فعال کننده رتیکولار زیرقشری در تولید موج P2 نقش ایفا می‌کند. ساختارهای قشر شنوایی نیز احتمالا با موج P2 مربوطند از جمله این ساختارها به پلانوم تمپوراله و مناطق Association شنوایی (منطقه 22) اشاره می‌شود. این خاستگاه‌های فرض شده نسبت به خاستگاه‌هایی برای موج N1 در نظر گرفته شده جلوتر واقع شده‌اند و متفاوت هستند. یافته‌های بیماران مبتلا به پاتولوژی سیستم عصبی مرکزی حمایتهای بیشتری برای جایگاه‌های آناتومیک متعدد برای N1 در قبال P2 ارائه می‌کنند. در این زمینه می‌توان به جدول زمانی متفاوت تکامل فردی امواج ALR هم اشاره کرد. موج P2 در سن 2 تا 3 سالگی به بلوغ می‌رسد در صورتیکه تغییرات تکاملی موج N1 ممکن است تا سن 16 سالگی ادامه یابد.

اجزاء ALR پس از N1 (مثلا N250 و N450) هنگامیکه با سیگنالهای گفتاری (نظیر مصوت‌ها) برانگیخته شود، هنگام ثبت از کورتکس چپ در قبال کورتکس راست دامنه‌های بزرگتری دارند.

با توجه به ارتباط قوی بین پاسخ N400 با پردازش زبان (نحو یا Semantic) و با عنایت به پیچیدگی فرآیندهای درگیر در هدفهایی که برای برانگیختن پاسخ لازم است ساختارها و راههای متعدد در مناطق گوناگونی از مغز در تولید N400 مشارکت می‌کنند، مثلا کورتکس شنوایی، مناطق زبانی در لب‌هاپ تمپورال و پاریتال، و حتی لب فرونتال. با به کارگیری تکنیک MEG، Mukela و همکارانش دریافتند که مکان مولد مشخص برای N400m برای کلمات با دوره زمانی کوتاه یا بلند در انتهای یک جمله تفاوت می‌کند.

  • دکتر سمعک کلینیک سمعک